نقد فیلم Mortal Kombat

امتیاز دهید post

فیلم Mortal Kombat، محصول سال ۲۰۲۱ میلادی هیچ آورده‌ای برای تماشاگر خود ندارد. بااین‌حال اگر طرفدار مجموعه بازی مورتال کامبت هستید و از تغییرات به ستوه نمی‌آیید، شاید فقط یک دور با دیدن آن کم‌وبیش سرگرم شوید.

کمتر پیش می‌آید که تماشاگر واقعا به بودجه‌ی یک فیلم هالیوودی نقد داشته باشد. زیرا در اکثر مواقع فیلم‌های ساخته‌شده با بودجه‌های مختلف انقدر روی استفاده‌ی حداکثری از پول موجود و تطابق آن با فیلم‌نامه و کارگردانی خود وقت می‌گذارند که بودجه پشت اثر پنهان می‌شود. ولی مورتال کامبت متاسفانه به شکلی نامطلوب بودجه‌ی خود را عیان کرده است. سکانس‌هایی از فیلم Mortal Kombat هستند که به طرز واضحی برای پول و وقت بیشتر التماس می‌کنند.

حتی اگر کل فیلم از CGIهایی قرارگرفته در یک سطح کیفی مشخص رنج می‌برد، انقدر همه‌چیز در چشم مخاطب پررنگ نمی‌شد. مشکل وقتی آزاردهنده می‌شود که تیم سازنده به وضوح برای سکانس‌های مهم‌تر بودجه‌ی بیشتری خرج کرده است و در نتیجه دقایق رنج‌برده از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری متوسط و ضعیف، بیشتر در فیلم به چشم می‌آیند. این دقیقا یکی از مشکلاتی است که در فیلم Monster Hunter هم دیده شد. هرچند در نگاه کلی تعداد سکانس‌های خوش‌جلوه و قابل قبول فیلم Mortal Kombat از لحاظ بصری بیشتر از آن فاجعه‌ی ضعیف است.

چرا از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری شروع کردم؟ چون آن‌ها به واضح‌ترین شکل ممکن تضادی را نشان می‌دهند که در کل فیلم وجود دارد. طراحی لباس همان‌قدر که گاهی پرجزئیات و جذاب انجام شد، گاهی ظاهرا بیرون‌آمده از یک فیلم مستقل با بودجه‌ی کمتر از ۱۰ هزار دلار است. دقت سازندگان به بازی Mortal Kombat به‌عنوان منبع اقتباس بعضا لایق توجه جلوه می‌کند و گاهی بسیار بد به نظر می‌رسد. ولی به مانند بسیاری از فیلم‌های دیگر ساخته‌شده از روی بازی‌های ویدیویی، مورتال کمبت ورای همه‌ی موارد یادشده از جواب نداشتن برای یک پرسش بزرگ ضربه می‌خورد؛ این فیلم دقیقا برای چه کسی روی پرده‌های نقره‌ای سینماها رفت؟

مشکلاتی آشنا همچون داستان‌گویی به‌شدت قابل پیش‌بینی و عدم وجود شخصیت‌پردازی قابل‌توجه در فیلم باعث شده‌اند که فیلم Mortal Kombat برای مخاطبی که علاقه‌ای به سری بازی مورتال کمبت ندارد، طی اکثر دقایق پرشده از خالی باشد. زیرا برای تماشاگر سینما شخصیتی مثل لیو کانگ و کونگ لائو صرفا یک پسر جوان با قابلیت پرتاب آتش و یک مرد نسبتا مغرور با کلاه تیز به نظر می‌آید. ولی وقتی که عاشق سری بازی مورتا کمبت باشید، تک‌تک ارجاعات فیلم به بازی‌ها را دوست دارید؛ چه وقتی شخصیت‌ها دقیقا جملات خود در بازی‌ها را به زبان می‌آورند و چه وقتی آن‌ها یکی از حرکت‌های فنی و خون‌ریز خود را انجام می‌دهند. در نتیجه واضح است که فیلم مورتال کمبت برای گیمر بازی مورتال کمبت ساخته شد و فقط می‌تواند شانسی برای سرگرم کردن او داشته باشد.

با این اوصاف باید پرسید که وقتی تنها مخاطبان فیلم همان طرفدارهای بازی Mortal Kombat هستند، دقیقا تغییرات داستانی و غیرداستانی در فیلم چه نقشی دارند؟ آیا آن‌ها مثلا داستان را منطقی‌تر و قابل باور کرده‌اند؟ اصلا؛ قصه همچنان عجیب‌وغریب، نه‌چندان قابل توضیح و پرشده از داستانک‌های بیش از حد اغراق‌آمیز است. آیا آن‌ها تعداد مخاطب‌های فیلم را افزایش می‌دهند؟ باز هم نه. تقریبا امکان ندارد اثری پرایراد مثل فیلم Mortal Kombat یک‌تنه توانایی جذاب تماشاگر به این جهان داستانی را داشته باشد. پس عملا تغییرها فقط در خدمت عصبانی کردن برخی از بینندگانی هستند که ساعت‌ها وقت خود را صرف فشردن دکمه‌ها با نهایت سرعت برای پیروزی در رقابت‌های بازی مورتال کمبت کرده‌اند.

منظور از آن تضاد درونی و سؤال بی‌جواب دقیقا همین است. اگر سازندگان می‌پذیرفتند که می‌خواهند یک فیلم بسازند که فقط و فقط به درد افراد عاشق بازی Mortal Kombat می‌خورد، دیگر هیچ تغییری را به وجود نمی‌آوردند و با نهایت وفاداری به منبع اقتباس جلو می‌رفتند. حداقل در آن حالت هرچه‌قدر هم که قصه غیر قابل لمس به نظر می‌رسید، تعداد قابل توجهی از گیمرها اثر را به خاطر پایبندی کامل به بازی اصلی به باد ستایش می‌گرفتند.

در نتیجه با اینکه لذت بردن از یک بار دیدن فیلم Mortal Kombat غیرممکن نیست، موانع زیادی روبه‌روی سینمارو قرار می‌گیرد تا فقط در صورت پشت سر گذاشتن آن‌ها شانسی برای توجه به نقاط قوت محصول داشته باشد. اگر علاقه‌ی خاصی به مجموعه بازی Mortal Kombat ندارید، تعداد پرشماری از فیلم‌های رزمی فانتزی مهم‌تر هستند که سراغ تماشای آن‌ها بروید. اگر طرفدار سرسخت بازی مورتال کمبت هستند و اصلا نمی‌توانید اعمال تغییرات بی‌خاصیت روی قصه‌ی روایت‌شده در منبع اقتباس را بپذیرید، باز هم دیدن این فیلم به‌سادگی لذت‌بخش نخواهد بود. آن هم وقتی نه‌تنها اکثر کاراکترها هیچ‌گونه قوس شخصیتی به‌خصوصی را تجربه نمی‌کنند، بلکه بعضی از آن‌ها همچون Raiden به دلایل مختلف عملا یک برداشت ضعیف و سطحی از روی شخصیت‌های پرابهت و منحصر‌به‌فرد بازی مورتال کمبت هستند.

آیا واقعا اگر بتوانیم این موانع را پشت سر بگذاریم و با وجود همه‌ی ایرادهای شده در اثر کنار بیاییم، شانسی برای سرگرم شدن با فیلم Mortal Kombat داریم؟ پاسخ مثبت است. مورتال کمبت به‌عنوان یک بازی فایتینگ قبل از هر مورد دیگر با نبردهای فیزیکی در محیط‌های مختلف تعریف می‌شود و باید پذیرفت که اعضای تیم سازنده واقعا روی طراحی نبردها وقت گذاشته‌اند. البته سکانس‌های مبارزاتی هم مقداری از کات‌های بیش از اندازه در تدوین و لرزش اضافی دوربین طی بعضی از دقایق ضربه خوردند.

جزئیات در نبردهای فیلم Mortal Kombat به شکل دل‌چسب تماشاگر را به یاد بازی منبع اقتباس می‌اندازند. نخستین نکته‌ی مثبت، مربوط‌به تنوع لایق توجه محیط‌های مختلف مبارزه است که در آن‌ها شخصیت‌های متفاوت از اجسام گوناگون و شرایط آن مکان برای پیروزی بهره می‌برند؛ نبرد در فضای بسته به کمک حمله‌های کوچک با خسته کردن دشمن، نبرد در فضای بزرگ به کمک استفاده از قوی‌ترین قابلیت‌ها، نبرد دو نفر دربرابر دو نفر و ریتم تندی که فیلم موقع جابه‌جایی بین برخی از این نبردها ارائه داده است، همه و همه به روش‌های مختلف حس‌وحال جنگیدن داخل استیج‌های متفاوت بازی های مورتال کمبت را به ذهن می‌آورند.

کوریوگرافی (طراحی حرکات بازیگرها در مقابل دوربین) قابل قبول نبردها مخصوصا با تمرکز روی تفاوت موجودات مبارزه‌کننده با یکدیگر هم به جذابیت مبارزات کمک کرده است. وقتی همه‌ی عناصر داستانی را فراموش می‌کنیم و فقط پرتاب شدن اسکورپیون توسط ساب-زیرو به سمت یک دیوار یخی یا فرو رفتن دست کینو در بدن رپتایل را می‌بینیم، کاملا مشخص است که فیلم Mortal Kombat را چند فرد علاقه‌مند به بازی Mortal Kombat ساختند.

تازه نمی‌توان از یاد برد که باز بودن کامل دست تیم سازنده در استفاده از خون و خشونت، مورتال کمبت را زنده نگه می‌دارد. البته که مورتال کمبت سال ۲۰۲۱ در نمایش خشونت عریان و خون‌آلود، یک محصول نوآورانه نیست. مخصوصا وقتی بودجه‌ی آن حدودا ۵۰ میلیون دلار است. اما نباید انکار کرد که بزرگ‌سالانه بودن بدون تعارف فیلم Mortal Kombat تاثیر مثبتی روی جذابیت نبردها دارد. شاید برخی از بینندگان هدف بگویند کاش سایمون مک‌کوئید در مقام کارگردان با بودجه‌ی بیشتر فیلمی را می‌ساخت که تقریبا همه‌ی دقایق آن با کم‌ترین منطقی داستانی به همین نبردها اختصاص داشتند.

عملکرد بازیگرها هم با اینکه در چنین فیلمی تقریبا هرگز به چشم نمی‌آید، خالی از نکات مثبت نیست. سونیا بلید و هانزو هاناشی به ترتیب از نقش‌آفرینی جسیکا مک‌نامی و هیرویوکی سانادا بهره‌ی زیادی می‌برند و جو تسلیم در نقش بی-هان به اندازه‌ی کافی عصبانی‌کننده ظاهر می‌شود. تازه فارغ از آن که سانادا چه‌قدر خوب در یکی از معدود لحظات احساسی فیلم زانو می‌زند یا جاش لاوسون چه‌قدر کمدی مریض گره‌خورده به کینو را خوب فهمیده است، نباید از نقش جدی بازی بدنی بسیاری از بازیگرها در فیلم غافل شد.

در چنین اثری بسیاری از قابلیت‌های بازیگر نه احساسی که فیزیکی هستند و روی همان نبردهای جذاب و دل‌چسب تاثیر مثبت می‌گذارند. مخصوصا وقتی با کارگردانی و موسیقی متنی همراه می‌شوند که انصافا در ارائه‌ی اکشن حتی طی ساده‌ترین لحظات، استاندارد به نظر می‌آیند و دست‌کم وظیفه‌ی خود را انجام داده‌اند.

فیلم Mortal Kombat برخلاف چندین و چند اثر دیگر اقتباس‌شده از روی بازی‌های ویدیویی یک افتضاح غیر قابل تماشا نیست. ولی برای آن که فرصت یک دور سرگرم شدن فراموش‌شدنی با آن را داشته باشید، باید در گروه مشخصی از تماشاگرها قرار بگیرید. در نتیجه باتوجه‌به داستان‌گویی شتاب‌زده‌ای که در آن تقریبا همه‌ی شخصیت‌ها به شکل قابل حدس توسط فیلم‌نامه حرکت داده می‌شوند، مورتال کمبت قطعا از نقاط ضعف پرشمار و انکارناپذیری رنج می‌برد.

در همین حین اگر یک نفر اهل تنظیم انتظارات خود از فیلم‌های متفاوت است و فقط می‌خواهد حمله‌ی سونیا به ملینا یا نبرد یک مبارز با شاهزاده گورو را ببیند و کمی با علاقه‌ی خود به مجموعه بازی Mortal Kombat خاطره‌بازی کند، شاید اصلا از یک بار فرصت دادن به ساخته‌ی سایمون مک‌کوئید پشیمان نشود.

منبع زومجی

مطالب مرتبط