«دزدان فروشگاه» هیروکازو کوردا؛ از نخل طلای جشنواره کن تا بررسی مفهوم خانواده

امتیاز دهید post

مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

وقتی کیت بلانشت رئیس داوران بخش مسابقه اصلی هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن، در مه ۲۰۱۸ جایزه نخل طلای آن دوره جشنواره را به هیروکازو کورِدا داد، کارگردان «دزدان فروشگاه» (Shoplifters) برای لحظه‌ای در جای خود ثابت ماند، انگار وزن معتبرترین جایزه فیلم جهان او را فلج کرده بود.

کوردا دلیل خوبی برای شوکه شدن داشت. او تحسین‌شده‌ترین فیلمساز ژاپنی نسل خود بود، و همواره لقب «وارث یاسوجیرو اوزو» را یدک می‌کشید، و البته سابقه خیلی خوبی هم در جشنواره کن داشت، بااین‌حال، هرگز فکر نمی‌کرد روزی برسد که جایزه اصلی این جشنواره را ببرد.

«دزدان فروشگاه» بعد از «فاصله» (۲۰۰۱)، «هیچ‌کس نمی‌داند» (۲۰۰۴)، «عروسک بادی» (۲۰۰۹)، «پسر کو ندارد نشان از پدر» (۲۰۱۳) که جایزه داوران جشنواره را برد، «خواهر کوچک ما» (۲۰۱۵) و «پس از طوفان» (۲۰۱۶) که برنده جایزه بخش نوعی نگاه شد، هفتمین حضور او در کن بود. «پس از طوفان»، فیلم قبلی کوردا نه در بخش مسابقه اصلی بلکه به بخش نوعی نگاه منتقل شد، یک تنزل رتبه‌ که اغلب نشان از نامربوط بودن فیلم جدید یک کارگردان کهنه‌کار دارد. و درحالی‌که کوردا قبلاً این تنزل را پشت سر گذاشته بود، فیلم بعدی او – یک معمای قتل وحشتناک که باعث شد او از فیلم‌های درام‌ ملایم خانوادگی که با آن‌ها به شهرت رسیده بود، فاصله بگیرد – به‌طور کلی از کن کنار گذاشته شد. «قتل سوم» (۲۰۱۷) به‌جای کن در جشنواره ونیز به نمایش درآمد، جایی که با یکی از ضعیف‌ترین نقدهای دوران کاری طولانی و درخشان او روبرو شد.

تنها هشت ماه بعد، کوردا روی صحنه طلایی کاخ جشنواره کن ایستاد و هدیه زیبای خود را از خود بلانشت دریافت کرد. بعد از چند ثانیه که انگار سال‌ها طول کشید، بلانشت به فیلمساز اشاره کرد به تریبون نزدیک شود، و کوردا مشتاقانه دعوت او را پذیرفت. او با همان شیرینی ظریفی که فیلم‌هایش را اشباع می‌کند، روی صحنه گفت: «پاهایم می‌لرزند.» شاید کوردا درمورد این که قرار است روی صحنه چه کاری انجام بدهد، تردید داشت، اما دقیقاً می‌دانست وقتی پایین می‌آید قصد دارد چه کاری انجام دهد: با ایتن هاوک بازیگر آمریکایی آشنا شود.

کوردا، اوایل سپتامبر همان سال در جشنواره فیلم تلیوراید به با ایندی‌وایر گفت: «بلافاصله بعد از دریافت نخل، به نیویورک پرواز کردم تا به ایتن نقشی را در فیلم بعدی‌ خود پیشنهاد بدهم. به خاطر موقعیت زمانی، نه گفتن برای او واقعاً دشوار بود!»

حاصل مذاکره با هاوک و همکاری با او، فیلم «حقیقت» تولید مشترک فرانسه و ژاپن بود که در پاریس فیلمبرداری شد و اولین فیلمی بود که کوردا در خارج از کشورش ساخت. هاوک در کنار کاترین دونوو، ژولیت بینوش و لودیوین سانیه در «حقیقت» بازی کردند که اولین بار در دنیا در سپتامبر ۲۰۱۹ به‌‌عنوان فیلم افتتاحیه هفتاد و ششمین دوره جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت و یکی از فیلم‌های بخش مسابقه بین‌الملل آن دوره جشنواره نیز بود.

به احتمال زیاد، یک بازیگر عاقل و دنیادیده مانند هاوک نیازی به جشنواره کن نداشت تا متقاعد شود کوردا یک استاد نادر در فرم است. هاوک مانند هر سینه‌فیل متعهد، احتمالاً تحت تأثیر زیبایی پیشگام «نور جادویی» – که در ۱۹۹۵ اولین حضور کوردا در بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره ونیز را رقم زد – قرار گرفت، یا تخیل روح‌انگیز «زندگی پس از مرگ» (۱۹۹۸)، یک درام پرهیجان که داستانش در اتاق انتظار مرگ روی می‌دهد، برای همیشه او را تغییر داد. شاید هم هاوک به‌شدت تحت تأثیر ویرانی «هیچ‌کس نمی‌داند»، معروف‌ترین فیلم کوردا در مورد زندگی درونی کودکان، یا «همچنان قدم‌زنان» (۲۰۰۸)، که شیفتگی کارگردان به روابط خانوادگی را برانگیخت، قرار گرفت. (مانند خیلی‌های دیگر، هاوک به احتمال خیلی زیاد از تماشای کارهای کمتر تجاری کوردا، مانند قصه پریان او درباره یک عروسک جنسی‌، و درام پراکنده او درباره پیامدهای حمله تروریستی ژاپن محروم بوده است.)

و بااین‌حال، حتی اگر هاوک از قبل بزرگ‌ترین طرفدار فیلمساز بود، کوردا هنوز مجبور بود قبل از این که آن‌ها بتوانند با هم همکاری کنند، «دزدان فروشگاه» را بسازد؛ او نیاز داشت مرحله‌ای از دوران کاری خود را به پایان برساند تا بتواند مرحله‌ای دیگر را آغاز کند. «دزدان فروشگاه» شاهکاری است که کوردا در بیشتر سال‌های قرن بیست و یکم در حال ساختن آن بود، نقطه اوج یک تحقیق سینمایی که درخشان‌ترین بخش مجموعه آثار او را رقم زد. این واقعیت که «دزدان فروشگاه» برنده جایزه نخل طلایی شد فقط موقعیت فیلم را بهتر کرد.

هیروکازو کوردا

کوردا گفت: «مردم این فیلم را “نقطه اوج” کارنامه من می‌نامند، اما این قصد من نبود. در طول دوران کاری خودم، مضامین و نقش‌مایه‌های مکرر داشته‌ام، و عامدانه قصد نداشتم همه آن‌ها را در این یک فیلم وارد کنم، اما حالا که به آن نگاه می‌کنم، می‌بینم همه آنجا هستند.»

ذهن کوردا مدت‌ها درگیر نیروهای مختلفی است که یک خانواده را کنار هم نگه می‌دارد یا نگه نمی‌دارد. «پسر کو ندارد نشان از پدر» و «خواهر کوچک ما» قدرت پیوند خونی را زیر سؤال می‌برند؛ «همچنان قدم‌زنان» لَختیِ از دست دادن یک عزیز را بررسی می‌کند؛ «پس از طوفان» ثباتی را که داشتن پول می‌تواند به همراه داشته باشد، مطالعه می‌کند؛ «ای‌کاش» (۲۰۱۱) امید را محور قرار می‌دهد، و همه آن‌ها به‌نوعی به جنسیت و حافظه مربوط می‌شوند. کوردا با «دزدان فروشگاه» یک پیش‌فرض پیدا کرد که به او امکان داد همه این نیروها را هم‌زمان لمس کند، و قدرت جمعی آن‌ها را آزمایش کند.

«دزدان فروشگاه» داستان مردی با درآمد بخور و نمیر و همسرش است که در یک آلونک در حومه توکیو به همراه پسری نوجوان، زنی بیست و چند ساله، و یک مادربزرگ سالخورده زندگی می‌کنند. داستان فیلم از جایی آغاز می‌شود که خانواده شیباتا به دختر‌بچه‌ای آواره که خود را از پدر و مادر بدرفتارش قایم کرده، پناه می‌دهند، اما همه چیز آن‌طور که به نظر می‌رسد، نیست، و پناه دادن به جوریِ کوچک و دوست‌داشتنی، تهدیدی است که می‌تواند پیوندهای این گروه بسیار بامحبت را از بین ببرد. شما باید کلی به عقب برگردید و به سوسیالیسم واقع‌گرایانه «هیچ‌کس نمی‌داند» برسید تا یک فیلم دیگر از کوردا پیدا کنید که شبیه این فیلم باشد- تنهایی ناشی از تعلق نداشتن به هیچ‌کس، و به‌هم‌ریختگیِ چسبیدن به همدیگر.

کوردا گفت: «یکی از مهم‌ترین درک‌های زندگی من این است که داشتن فرزند برای این که شما یک پدر یا یک مادر باشید، کافی نیست.» به اعتقاد او، خانواده ایده‌ای است که باید هر روز مجدداً آن را تأیید کنید. «فکر می‌کنم فیلم‌های من نشان‌دهنده حس بحرانی است که نسبت به این قضیه دارم، و در “دزدان فروشگاه” – که در آن عامل اتصال‌دهنده، درنهایت نه پیوند خونی است و نه اوقاتی که خانواده شیباتا با هم می‌گذرانند – این بحران کاملاً چشمگیر است.»

کوردا بعد از بیش از ۱۰ سال که همه حرف‌ها را درباره مفهوم اصلی خانواده (به‌ویژه خانواده هسته‌ای ژاپنی) زد، با «دزدان فروشگاه» شجاعانه از مخاطب خود می‌پرسد که آیا این مسئله واقعاً اهمیت دارد یا خیر.

او در مصاحبه‌ای مطبوعاتی گفت: «بعد از زمین‌لرزه سال ۲۰۱۱، با آدم‌هایی که به‌دفعات می‌گفتند پیوند خانوادگی مهم است، احساس راحتی نمی‌کردم. بنابراین می‌خواستم با به تصویر کشیدن خانواده‌ای مرتبط با جنایت، این مسئله را کند و کاو کنم.»

کوردا در تلیوراید توضیح داد، فاجعه زمین‌لرزه و سونامی ۱۱ مارس ۲۰۱۱ در توهوکو این نگاه را بیشتر از نو شکل داد، نه این که آن را تغییر دهد. او گفت: «مفهوم سنتی خانواده در ژاپن در همان زمان نیز در حال برچیده شدن یا از بین رفتن بود، و اتفاق ۱۱ مارس فقط این مسئله را آشکار کرد. من معتقدم شما دیگر نمی‌توانید ارزش یا هدف واقعی خانواده را بر اساس استعاره‌های سنتی و قدیمی جامعه ژاپنی تفسیر کنید. من در “دزدان فروشگاه” سه نسل را که با هم زندگی می‌کنند، بررسی می‌کنم، چون این چیزی است که معمولاً در یک خانواده ژاپنی پیدا می‌کنید، اما من می‌خواستم با آن بازی کنم، و نشان دهم حتی در آن شرایط نیز خانواده هسته‌ای دائم در حال تغییر است.»

کوردا اصرار داشت هیچ ادعایی برای تعیین مدل خانواده امروزی ندارد، و فقط علاقه‌ دارد این سؤال را طرح کند. او گفت: «من در این زمینه متخصص نیستم، اما می‌توانم با سناریوهای بسیار خاص صحبت کنم.»

او سال ۲۰۰۲ را به یاد آورد، زمانی که برای پیدا کردن بازیگران نقش‌های اصلی فیلم «هیچ‌کس نمی‌داند»، از کودکان مختلف آزمون بازیگری می‌گرفت. کوردا گفت: «در آن زمان، همه بچه‌هایی که می‌دیدیم در نزدیکی مادربزرگ یا پدربزرگ خود یا هر دوی آن‌ها زندگی می‌کردند، و شما می‌توانستید این نکته را در واژگان آن‌ها بشنوید. بچه‌هایی بودند که این را واقعاً دوست داشتند، اما بر اساس تجربیات من، در تقریباً دو دهه گذشته، خانواده‌ها در منطقه توکیو دیگر چنین وضعیتی ندارند. بیشتر افراد مسن، تنها زندگی می‌کنند. این روزها بسیار کم پیش می‌آید است خانواده‌ای را ببینیم که در آن بچه‌ها با پدربزرگ و مادربزرگ خود ارتباط نزدیک دارند یا در ساختارهای خانوادگی سنتی زندگی می‌کنند.»

درحالی‌که «دزدان فروشگاه» قطعاً در دسته «درام خانوادگی» کارنامه کوردا قرار می‌گیرند، تفاوت و پیچیدگی داستان آن دائماً قدرت تخیل کارگردان را ثابت می‌کند. این فیلم که بعداً نامزد اسکار بهترین فیلم بلند بین‌المللی شد، در ژاپن نیز بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

کوردا در بخش دیگر صحبت‌های خود گفت: «در کارنامه من، سه دوره وجود دارد. احساس می‌کنم اولین دوره فیلمسازی من تا قبل از “ای‌کاش” در ۲۰۱۱ بود. با “پسر کو ندارد نشان از پدر”، دوره دوم شروع شد و با “دزدان مغازه” به پایان رسید. در حال حاضر، من در حال حرکت به سومین دوره فیلم‌های خود هستم.»

کوردا در پاسخ به این پرسش که کدام یک از فیلم‌های خود را بیش از همه دوست دارد، حرفی آشنا زد، اما در ادامه معلوم شد چیز تازه‌ای می‌گوید: «مثل این است که از کسی بپرسید بین ۱۰ فرزندش کدام را بیشتر دوست دارید. ممکن است شما یک فرزند داشته باشید که به طرز مضحکی موفق است و پول زیادی درمی‌آورد، و بعد یک فرزند دیگر داشته باشید که در فقر زندگی می‌کند. هر دو بسیار دوست‌داشتنی هستند. من می‌گویم دو فرزند هستند که بیشترین شباهت را به من دارند. “هیچ‌کس نمی‌داند” فیلمی است که برای ساختن آن کارگردان شدم. “همچنان قدم‌زنان” برای من خاص است، چون آن را کمی بعدازاین که مادرم را از دست دادم، ساختم. حالا که حرفش شد باید از “پسر کو ندارد نشان از پدر” هم نام ببرم، چون آن فیلم مرا به سطح بعدی رساند، تا جایی که نمی‌توانستم باور کنم این واقعاً حرفه من است.»

در این لحظه، تهیه‌کننده کوردا با صدای بلند از گوشه اتاقی در یک مجتمع آپارتمانی کوهستانی در تلیوراید با لحنی شیرین، گفت: «بله، این واقعاً حرفه توست.» کوردا لبخندی زد و بلند شد تا نفس تازه کند.

منبع: ایندی‌وایر

تماشای این فیلم در نماوا

نوشته «دزدان فروشگاه» هیروکازو کوردا؛ از نخل طلای جشنواره کن تا بررسی مفهوم خانواده اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط