معرفی سریال Heels

امتیاز دهید post

سریال Heels «هیلز» یک درام ورزشی است که به پشت پرده مسابقات کشتی کج و سناریوهای مربوط‌به آن می‌پردازد.

سریال Heels یک درام ورزشی محصول لیون استیج و پارامونت است که به‌تازگی سه قسمت آن منتشر شده است. فصل اول این مینی سریال قرار است تا ۸ قسمت ادامه داشته باشد که در این بین پیتر سیگال ۶ قسمت سریال را کارگردانی کرده و جسیکا لاوری نیز در ۲ قسمت این مسئولیت را بر عهده گرفته است. از بازیگران اصلی سریال می‌توان به Stephen Amell در نقش جک اسپید، Alexander Ludwig در نقش ایس اسپید، Alison Luff در نقش استیسی، Mary McCormack در نقش ویلی و Kelli Berglund در نقش کریستال اشاره کرد. میشل والدرون نیز نویسنده تمامی قسمت‌های سریال‌ است.

سریال هیلز که شباهت‌های فراوانی به فیلم Warrior دارد داستان دو برادر به نام جک و ایس را روایت می‌کند که پس از مرگ پدرشان (تام) موظف به اداره لیگ کشتی کج دافی در ایالت جورجیا می‌شوند. جک وظیفه دارد سناریوی بازی‌ها را بنویسد و بیشتر مسائل مربوط‌به گنبد کشتی بر عهده اوست. او در نقش ضد قهرمانی که کمربند قهرمان را در اختیار دارد از دیگر کشتی‌گیران می‌خواهد که با او به رقابت بپردازند و قهرمان را به چالش بکشند.

البته ناگفته نماند که همه چیز با سناریوی از پیش تعیین شده پیش می‌رود و اساسا کار فیلم نشان دادن آن چیزی است که در پشت پرده مسابقات کشتی کج می‌گذرد. سریال در چندین وهله با اشاره به عبارت کِی فیب که به‌معنی واقعی جلوه‌دادن کشتی کج است روی این مسئله تاکید می‌کند. دراین‌میان ایس، برادر جک در مسابقات کشتی در نقش قهرمان اصلی یعنی همان شخصیتی که مردم دوستش دارند ظاهر می‌شود. او اختلافاتی با برادرش دارد از جمله اینکه سناریوهای جک مورد پسندش نیست. ایس کمی در پیدا کردن جایگاهی که قصد رسیدن به آن را دارد عجول است و همین امر او را عصبانی و ناراحت می‌کند و در اغلب زمان‌های حضورش در فیلم ما او را پرخاشگر و عصبانی می‌بینیم.

سریال از همان صحنه اولی که آغاز می‌شود به این دو برادر توجه ویژه دارد و نقش‌های دیو و پهلوان را توضیح می‌دهد. البته به این شکل نیست که جک و دوستانش به‌راحتی مسابقه دهند و هیچ مانعی سد راهشان نباشد. از همان ابتدا موانع بیرونی و درونی عملکرد لیگ دافی را تحت سرپرستی جک تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بزرگ‌ترین رقیب آن‌ها که رقیب کاری محسوب می‌شود، لیگ کشتی کج ویران‌شهر با ریاست شخصی به نام گالی است. گالی شخصی است که اعتقاد دارد باید مسابقات با خونریزی برگزار شوند تا برای مردم جذاب باشد و این درست برخلاف نظر جک است چرا که جک اعتقاد دارد که این داستان است که باید مخاطبان داخل سالن را جذب کند. رقابت گالی با جک فقط از نوع کشتی نیست بلکه گالی در تمام ویدیوهای تبلیغاتی خود بر ضد جک تبلیغ می‌کند و قصد دارد هواداران دافی را به سمت خود بکشاند. او به‌عنوان یک رقیب سرسخت و فعال تنها به ساخت این ویدیوها اکتفا نمی‌کند و در جلسه‌ای که با ویلی، مشاور جک می‌گذارد پیشنهادی مبنی بر خرید گنبد را مطرح می‌کند.

بیل شخص دیگری است که هدفش به‌طور مشخص نابودی لیگ دافی است. او که فعالیت خود را از همین گنبد دافی آغاز کرده و در گذشته رقیب اصلی تام در مسابقات این سالن بوده است حالا به قصد ضربه زدن به جک و ایس از هیچ تلاشی فروگذار نیست. او در حال حاضر در شمال آمریکا برای خود یک لیگ تأسیس کرده است بااین‌حال به نظر می‌رسد ضد قهرمان بودن در لیگ دافی برایش ناخوشایند بوده و اکنون هدفی جز انتقام ندارد. البته شکل دشمنی او علنی نیست و او به شکلی نامحسوس ازطریق نزدیک شدن به ایس قصد ضربه زدن به جک و لیگ را دارد. پس از پایان قسمت سوم می‌توانیم او را در ادامه، یکی از شخصیت‌های کنجکاوی برانگیز سریال قلمداد کنیم.

مخالفت دیگری که جک و لیگ دافی با آن روبه‌روست جنبه‌ی شخصی‌تری دارد. استیسی همسر جک با این مسئله که جک زمان زیادی را صرف لیگ می‌کند مخالف است اما این مخالفت را به شکل علنی مطرح نمی‌کند و سعی می‌کند آن را ازطریق نوع حرکات و بیانی غیرمستقیم انتقال دهد. بااین‌حال جک در اداره لیگ دافی همچنان مصمم است.

استیسی زنی منفعل و تسلیم‌پذیر نیست و در ادامه زمانی‌که می‌بیند نمی‌تواند روی جک در امور خانه حساب باز کند خودش به‌تنهایی دست به کار شده و با ماشین چمن‌زنی مشغول به کار می‌شود. سنجابی را هم که چند وقتی است خانواده‌شان را به دردسر انداخته گیر می‌اندازد و از خانه بیرون می‌کند.

با اینکه لیگ با بحران مالی روبه‌روست و چالش‌های متعدد مالی و دشمنی‌های آشکار و پنهان در میان است جک قصد دارد تمام تلاشش را در جهت کشاندن مردم به سالن دافی به کارگیرد. بزرگ‌ترین چالش او در انتهای قسمت اول و پس از نبرد با ایس رقم می‌خورد. کشتی آن‌ها در کمال ناباوری به واقعیت تبدیل می‌شود و جک که خبر از نفوذ افراد مختلف روی ایس دارد عمدا به‌دست ایس آسیب وارد می‌کند. این مسئله گریه ایس را به همراه می‌آورد و یکباره او از صدر به ذیل کشیده می‌شود و توسط تماشاگران مورد سرزنش قرار می‌گیرد. چنین مسابقه‌ای خیلی زودتر از آن چه که باید به اتمام می‌رسد و سرنوشت این مبارزه به بعد حواله می‌شود.

جک باید ایس را راضی کند تا به سالن مبارزان برگردد چرا که در غیر این صورت باید برای همیشه قید سالن را بزند. از طرف دیگر پس از آن مسابقه، ایس شکست بزرگی را در زندگی خود احساس می‌کند و همین مسئله از او شخصیت دیگری می‌سازد. زین پس برای ایس مسئله ترک دافی و پیشرفت مطرح می‌شود و موقتا سبب جدایی ایس از جک می‌شود.

این جدایی و اختلاف بین دو برادر در ادامه ازطریق خط قرمز مشترک‌شان یعنی پدرشان تام به اتحادی دوباره منجر می‌شود. ایس قبول می‌کند دوباره به میادین بازگردد و جک را یاری دهد با این تفاوت که این بار چند خواسته را مطرح می‌کند که یکی از آن‌ها نظر دادن در سناریوهای جک است.

ایس پس از آن مبارزه با جک از چشم طرفداران دافی افتاده است و برای اینکه مجددا بتواند برای خود محبوبیتی دست و پا کند به پیشنهاد یکی از کشتی‌گیران دافی به نام رستر تصمیم می‌گیرد تبدیل به یک ضدقهرمان شود.

در آینده نزدیک و پس از اتمام سریال در مطلبی جداگانه به بحث در خصوص جزئیات و نقد کامل سریال خواهیم پرداخت اما داده‌های اثر در این سه قسمت، گویای یک سریال خوب در ژانر درام ورزشی است. هر چند که قسمت اول با اختلافی فاحش از دو قسمت بعدی از لحاظ ویژگی‌های فنی و کارگردانی برتری دارد اما هم‌چنان نمی‌توان اظهار نظری قطعی درباره کل سریال داشت. بااین‌حال مواردی مثل نقشه‌ای که بیل قصد اجرایی‌ کردن‌‌اش را دارد، کنش‌های رستر به‌عنوان یکی از نقش‌های فرعی مهم و اقدامی که ایس در مقام ضد قهرمانِ دافی قصد ارائه‌اش را دارد از جمله رویدادهای جذابی است که سریال می‌تواند در ادامه به آن بپردازد.

مطالب مرتبط