سریال «پشت چشم‌هایش»، یک درام روانشناختی پر پیچش

امتیاز دهید post

سریال “Behind Her Eyes” مجموعه‌ای تلویزیونی در ژانر روان‌شناسی، تخیلی و درام است که توسط آقای استیو لایت‌فوت ساخته شده است.

پشت چشمانش/ Behind Her Eyes مینی سریالی شش قسمتی محصول شبکه نت فلیکس است که در تاریخ ۱۷ فوریه ۲۰۲۱ از این شبکه منتشر شده است. این مینی سریال براساس رمانی به همین نام نوشته‌ی سارا پین بوروگ و توسط استیو لایت فوت ساخته شده است. برای دیدین این سریال 6 قسمتی به 5 ساعت زمان نیاز دارید.

داستان سریال در مورد زنی به نام “لوئیس” است که با پسرش “آدام” زندگی آرامی را می‌گذرانند. یک شب در بار لوئیس به طور اتفاقی با مردی به نام “دیوید” آشنا می‌شود و یک رابطه احساسی بین آنها شکل می‌گیرد. این رابطه آغاز اتفاقات عجیب بعدی داستان است چراکه روز بعد مشخص می‌شود که دیوید زن دارد و رئیس جدید او در دفتر روانشناسی (که در آنجا به عنوان منشی مشغول کار است) می‌باشد. ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که لوئیس چند روز بعد با همسر دیوید “ادل” به طور اتفاقی برخورد کرده و آنها با هم دوست می‌شوند‌. اما این تنها شروع این داستان عجیب است و در ادامه اتفاقات پیچیده‌تری ذهن بیننده را درگیر خود می‌کند…

در سه یا چهار قسمت اول سریال کاملا با داستانی روانشناسی روبرو هستیم. شخصیت ها به خوبی شکل گرفته ولی نمی‌شود حدس زد قراراست چه اتفاقی رخ دهد. در بعضی قسمت‌ها به شدت از لوئیز متنفر میشویم و در بعضی قسمت‌ها دیوید رو مقصر می‌دانیم خیلی جاها هم فکر می‌کنیم تمام داستان زیرسرِ زنِ مظلوم دکتر یعنی آدل‌ئه! اما از قسمت پنجم ورق برمی‌گردد و داستان وارد فاز ماورایی می‌شود و بُعد تخیلی به خودش می‌گیرد و در قسمت ششم که قسمتِ آخر هم هست انگشت بر دهان هاج و واج می‌بینیم سریال به انتها میرسد و عملا بیننده شوکه می‌شود! این سریال طوری تمام می‌شود که دست کارگردان برای فصل دوم هم باز گذاشته می‌شود.

در حقیقت تا قسمت چهارم، سریال در حال مقدمه چینی و معرفی شخصیت‌ها و روابطشان است. اما در دو قسمت پایانیِ این مینی سریال همه چیز تغییر می‌کند. سریال برای اینکه پاسخی برای اتفاقات پیش آمده در داستان داشته باشد از رویدادهای فانتزی برای ایجاد و حل پیچش‌های داستانی‌اش استفاده می‌کند و لحظاتی غیرقابل پیش بینی را برایتان بوجود می‌آورد. اما این لحظات در حقیقت بدور از منطق ساخته شده‌اند و حس کلی سریال بعد از برملا شدن آن‌ها از بین می‌رود. حتی اگر خود اتفاقات متافیزیکی را نیز نادیده بگیرید، عکس العمل شخصیت‌ها نسبت به اتفاقات مختلف غیرمنطقی است مثلا در آخر داستان شخصیت لوئیس دست به کارهای بسیار احمقانه‌ای می‌زند. در حالی که خانه‌ای در حال آتش سوزی است و می‌داند شخصی خودکشی کرده اما به اورژانس یا آتش‌نشانی خبر نمی‌دهد و دست به حرکتی کاملا بی‌نتیجه و جنون‌آمیز می‌زند تا فقط پایان شوکه کننده داستان را رقم بزند. (هیچ دلیل قانع کننده‌ای برای رفتار او در انتها پیدا نخواهید کرد!)

 از همان ابتدای سریال می‌بینید که لوئیس دارای مشکلی عجیب است و شب‌ها کابوس می‌بیند و در خواب راه می‌رود. نکته جالب اینجاست  اگر چنین ویژگی در او وجود نداشت نمی‌توانست به راز اصلی داستان پی ببرد و کل پیچش‌های داستانی که مهم‌ترین خصوصیت این مینی سریال هستند شکل نمی‌گرفت. ما لوئیسی را می‌بینیم که از همسرش جدا شده ولی جزئیات دیگری از کاراکتر او نمی‌دانیم یا از افکار درونی‌اش کمتر اطلاعاتی به ما داده می‌شود و این موضوع جلوی شخصیت‌پردازی درست او را گرفته است. پس علت بوجود آمدن این کابوس‌ها در وجود او یک علامت سوال بزرگ است که حتی تا انتهای سریال جوابی برای او پیدا نخواهید کرد. بسیاری دیگر از اتفاقات سریال نیز بدون توضیح باقی می‌مانند، در مورد شخصیت ادل و دیوید نیز بسیاری از نکات نادیده گرفته شده‌اند. این مسائل باعث شده کل داستان سریال زیر سوال برود و یک حس بسیار سطحی در شخصیت‌ها و روایت داستانی و اتفاقات مختلف شکل بگیرد.

با تمام مشکلات داستانی، مینی سریال “پشت چشمانش” دارای بازی‌های قابل قبولی است. مخصوصا ایو هوسون در نقش ادل که بسیار جسورانه و عمیق نقش آفرینی کرده است. به طوری که به بسیاری از جزئیات بازی او در انتهای سریال و با برملا شدن راز اصلی، پی خواهید برد. بازی او یکی از دلایل جذاب شدن سریال است و اوست که با بازی زیرپوستی‌اش شما را ترغیب به دیدن ادامه سریال می‌کند. سارا پین بوروگ نیز به خوبی از پس بازی در نقش لوئیس برآمده و لحظات احساسی و هیجانی را به شکل جذابی بازی کرده است. از دیگر نقش آفرینی‌های قابل قبول سریال می‌توان به بازی رابرت آرامایو در نقش راب اشاره کرد که در همان دقایق کوتاه، بازی تاثیرگذاری را از او شاهد هستیم.

بعد از پایان این مینی سریال متوجه خواهید شد که داستان آن در حقیقت به هیچ وجه روانشناسانه نیست، بلکه کاملا براساس رویدادهای تخیلی و متافیزیک برنامه‌ریزی شده است. اگر شما به دنبال دیدن یک درام روانشناسانه هیجانی هستید این مینی سریال شما را راضی نمی‌کند. اما اگر فقط داستانی می‌خواهید که غافلگیرتان کند تا از اسرار پنهان داستانی آن لذت ببرید. این مینی سریال می‌تواند شما را تا حدود زیادی سرگرم کند و از اتفاقات قسمت‌ پایانی لذت خواهید برد و “پشت چشمانش” به یک مینی سریال موفق برایتان بدل می‌شود. گفتن این نکته نیز ضروری است که این سریال برای پیشبرد داستان و ساخت روابط بین شخصیت‌هایش از صحنه‌های جنسی استفاده کرده و سریالی خانوادگی نیست و برای کسانی که اینگونه صحنه‌ها آنها را به هر دلیلی آزار می‌دهد توصیه نمی‌شود.

این سریال با انتقادات مختلفی روبرو شد.  Rotten Tomatoes بر اساس ۲۲ بررسی ، رتبه تایید ۶۱٪ را برای فصل اول با میانگین امتیاز ۵٫۶۱ / ۱۰ گزارش کرده است. در جمع بندی آمده است: “بسیاری از پیچ و تابهای “پشت چشم او” ممکن است غیرمنتظره باشد ، اما محدودیت رشد شخصیت باعث می شود که افراد دچار احساس بی حوصلگی شوند – با این حال ، ممکن است فقط ترفندهایی باشد که بتواند بینندگان را سرگرم کند.”

در مورد Metacritic ، میانگین نمره ۵۱ از ۱۰۰ ، بر اساس ۱۱ منتقد ، نشان دهنده “سطح متوسط” است . همچنین مخاطبان نیز امتیاز ۷٫۳ از ۱۰ را به این سریال دادند اما اکثریت بر این باور بودند دو قسمت پایان بسیار کند و خسته کننده بود .

مطالب مرتبط