دربارهی فیلم «بره» / یک نبرد اساطیری
مجله نماوا، علیرضا نراقی
دوربین فیلم «بره» اولین ساخته سینمایی والدیمار یوهانسون فیلمساز ایسلندی از تعقیب حیوانات شروع میکند. آرام و با طمأنیه همگام با طبیعت موقر و پرعظمت یک منطقه کوهستانی در ایسلند. با ریتم، فضاسازی و موسیقی رازآلود، فیلم، جهان و لحن خود را به تماشاگر معرفی میکند و او را در فضای غریب خود جاگیر میسازد. دوربین آنقدر به حرکت غریزی، سکوت و سکون حیوانات در بستر طبیعتی سرد و وسیع، سبکپردازانه و در میزانسنی دقیق نزدیک میشود که میتوان نگاه، بو و حضور پرقدرت آنها (حیوانات) را احساس کرد. سپس در روند همین تعقیب داستان ساکن و پررمز و راز حیوانات، شخصیتهای اصلی- ماریا و اینگوار- به مثابه بخشی از جریان جاریِ طبیعت معرفی میشوند. یک خانواده دو نفره که فرزند خود را ازدست دادهاند و با دامداری، کشاورزی و ارتباطی نزدیک و همنفس با طبیعت زندگی خود را پیش میبرند. به آهستگی در همان تیمارداری و پرورش ناب، مظاهر تمدن در زندگی آنها آشکار میشود. بسیار کتاب میخوانند، موسیقی و رادیو گوش میدهند، تلویزیون تماشا میکنند و البته سرد و ساکت در حزن از دست دادن فرزند خود جاماندهاند.
دوربین برای تعقیب شخصیتها و به تصویر کشیدن داستان آنها کار متفاوتی از همان تعقیب آرام و رازآلود حیوانات انجام نمیدهد. شناخت آنها به همان شکلی انجام میشود که شناخت حیوانات؛ در همان سکون، سکوت، خیرگی و تلاش روزانه برای گذراندن زندگی. در حقیقت بستر طبیعت، حیوانات و انسانها به مثابه یک کل پیوسته و ارتباطی یکپارچه و منطبق بازنمایی میشود. اما در فصل متولد شدن برهها این یکپارچگی مختل و کمکم به یک نبرد اساطیری بدل میشود. از یک گوسفند، موجودی غریب متولد میشود؛ یک نیمه حیوان- نیمه انسان که نه بره است و نه نوزاد انسان، ترکیبی است از این دو و ماریا و اینگوار تصمیم میگیرند او را پیش خود نگه دارند. نامش را آدا میگذارند. عاطفه و انرژی زیادی در آنها نسبت به این موجود اساطیری و ناهمگون ایجاد میشود. اما مادر بره در پی او شب و روز پشت پنجره اتاقی که آدا در آن خفته میایستد و ناله سر میدهد. آرام آرام خشم زیادی در ماریا نسبت به گوسفند مادر ایجاد میشود و در نهایت او گوسفند مادر را میکشد و به خاک میسپارد. از اینجاست که تضاد هراسناکی میان طبیعت و این خانواده به وجود میآید. دیگر جز سگشان حیوانی دور و بر آنها نمیماند و زندگی آنها که منزوی از انسانها در جریان بود از طبیعت نیز انزوا میگیرد.
«بره» به یک اعتبار دربارهی بخشیدن شخصیت انسانی به طبیعت است. رویکردی که از دلش داستانهای بومی، افسانهها و شخصیتهای اساطیری نیمه انسان- نیمه حیوان و الگوها و ایدههای کهن رویارویی انسان و طبیعت ساخته میشود. فیلم با اسطورهها و افسانهها کار میکند تا رابطه انسان با طبیعت را توضیح دهد؛ حتی در قالب معاصر آن و در تشریح شرایطی که اینک به دست انسان برای زمین و آینده زندگی در آن رقم خورده است. رابطهای مبتنی بر نیاز که به تصرف منتهی شده و همین تصرف منجر به تنش و تضادی مرگآور میان طبیعت و وجود انسانی شده است. با این رویکرد فیلم تصویری نمادین است از تجاوز انسان به طبیعت بر اساس احساسات خودمحورانه، مالکانه و سلطه گرایانهاش. میلی که او را با وجود تشخص انسانی بخشیدن به حیوانات به موجودی ستمگر و آشوبزا بدل کرده است. اینک با این خوانش از مضمون اثر میتوانیم دریابیم که از آغاز، دوربین والدیمار یوهانسون با پلانهای طولانی مشغول تمرکز بر روی حالات و جزئیات حیوانات است تا همین تشخص دادن به طبیعت را با ابزار سینما به تصویر بکشد. او با دوربین آرام و مشاهدهگرش به عنوان چشم انسان از حیوانات شخصیتی انسانی میسازد و به رویارویی انسان و حیوان و اخلال خصوصیات عاطفی و اخلاقی وجود انسانی در طبیعت، قالبی دراماتیک و کاملاً تصویری میبخشد.
طبیعت خاص ایسلند در ساختن این تصویر، بسیار اهمیت دارد. دشواری زنده ماندن در آن زمین سرد و طبیعت زمخت خود برسازنده داستانهای بزرگ و هراسناک اساطیری بوده است. روایتهایی از نوعی خشونت ذاتی و اجتنابناپذیر که زیستن در آن سرما و منابع محدود را بیشتر شبیه به تنبیه انسان با رنجی عظیم کرده است. نوعی نفرین خدایان علیه انسان که خشم طبیعت در آن فروکش نمیکند و همواره با دوگانه جنگیدن سرسختانه یا قربانی کردن وابستگیها همراه است. در فیلم «بره» در این طبیعتی که حالا در جهان معاصر پذیرفتنیتر و آداب پذیرش آن پختهتر شده است ماریا و اینگوار مشغول پرورش دادن، کشاورزی کردن و آرام ساختن گذران زندگی خود با پذیرفتن مسئولیت صیانت از طبیعت هستند. اما همچنان خوی انسانی و بیتفاوتی طبیعت استعداد پدیدآوردن داستانهای غریب و اساطیری را زنده نگه داشته است. استفاده از همین استعداد زنده روایت اساطیری از مواجهه انسان با طبیعت، یعنی نوعی طبیعتگرایی انسانگرایانه که همواره مواجهه تاریخی – وجودی بشر با جهان را توضیح داده است به اهمیت فیلم افزوده است. این مهم در کنار ساختارِ طبیعتگرای تمهید شده در کارگردانی و شخصیتهای ملموس با بازیهایی باورپذیر و درونگرا، «بره» را به فیلمی متفاوت و جذاب تبدیل کرده است که در میان آثاری که در آخرین دوره جشنواره کن در سال ۲۰۲۱ شرکت داشتند جایگاهی ویژه و خاص یافت. بازی درخشان نومی راپاس که در سینمای هالیوود با وجود توانمندی بسیار، در فیلمهای اکشن میانمایه محصور مانده بود از نکات برجسته فیلم است.
دیدن فیلمی مثل «بره» شاید آنچنان ساده نباشد. چون فیلمی غریب است که از ذهنیات روزمره مبتذل شده و روحیات رام و زندانی شده شهری به دور است. فیلم تصویرگر یک زیست متفاوت در جهانی به شدت غریب، اما بسیار اصیل و حقیقی است. در چنین مواردی باید بدون پیشداوری و با ذهنی باز و گشوده خود را به فیلم سپرد و آنگونه است که جادوی نرم و پرقدرت و لذت متأملانه اثر در درون تماشاگر آشکار میشود.
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته دربارهی فیلم «بره» / یک نبرد اساطیری اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.