نگاهی به مستند «زندگی بر من غلبه کرد» / خفتن در برابر رنج

امتیاز دهید post

مجله نماوا، علیرضا نراقی

صدها کودک پناهنده در سوئد که به همراه والدین‌شان ترومایی شدید را در کشور خود تجربه کرده‌اند (تهدید، قتل، جنگ، نسل‌کشی، تجاوز و…) پس از فرار از کشورشان در برابر بلاتکلیفی و ناامنی پناهجویی در کشور میزبان، دچار سندرم کناره‌گیری (Resignation Syndrome) می‌شوند. آنها پس از تروما یا جراحت سنگینی که تجربه کرده‌اند نیاز به امنیت و آرامش دارند، اما پناهجویی خود پدیده‌ای ناامن و وحشت‌زاست که در کنار تعلیق مداومی که به پناهجویان تحمیل می‌کند، دشواری مواجهه با تروما را افزایش می‌دهد. سندرم کناره‌گیری حالتی است که کودک در برابر فشارهای بیرونی قدرت صحبت کردن خود را از دست می‌دهد و بعد آرام آرام دست از غذا خوردن می‌کشد و به خواب می‌رود؛ گویی که از جهان خارج می‌شود و در حالتی شبه کما زندگی می‌کند. این حالت برای ماه‌ها و گاه سال‌ها ادامه پیدا می‌کند. این موقعیت غریب موضوعی است که مستند «زندگی بر من غلبه کرد» ساخته جان هاپتاس و کریستین ساموئلسون پیگری می‌کند.

این سندرم در میان پناهجویان کشورهای دیگری همچون استرالیا هم کشف شده است، اما تعداد زیاد بچه‌های دچار شده به این مشکل در سوئد باعث شده است تا تمرکز فیلمسازان روی کودکانی باشد که خانواده آنها به سوئد فرار کرده‌اند. یکی از پرسش‌های فیلمساز هم همین است، چرا سوئد؟ در حالی که سوئد همواره کشوری ایده‌آل در مواجهه با مهاجران و پناهجویان بوده است در سال‌های اخیر با نفوذ بیشتر احزاب و گروه‌های دست راستی و ضد مهاجرت در اروپا شاهد نوعی جنبش ضدپناهجویان است. جنبشی که در ابتدا منکر سندرم کناره‌گیری بود و حتی کودکان را متهم به دروغگویی و نمایش می‌کرد و گاه مدعی می‌شد خانواده‌ها کودکان خود را مسموم کرده‌اند تا بیهوش شوند! اما آزمایش‌های پزشکی نشان داد که تمام این اتهامات ساختگی است و هیچ نشانی از نمایش و مسمومیت در این کودکان نیست. سندرم کناره‌گیری نوعی مکانیزم دفاعی طبیعی در کودکان است برای کناره گرفتن از جهانی که دیگر برایشان تحمل‌پذیر نیست و می‌خواهند از مشقت‌های آن بیرون باشند.

درگیری با احساساتی متضاد

با وجود غم‌انگیز بودن شرایط کودکان درگیر این سندرم و تلخی جراحاتی که خانواده‌ها روایت می‌کنند، فیلم «زندگی بر من غلبه کرد» احساس متضاد دیگری را هم بر می‌انگیزد؛ خاصه در مخاطبانی که هم شرایط پناهجویان و هم اضطراب کودکان برای آنها قابل همذات‌پنداری و آشناتر است. آیا حقیقتاً سندرم کناره‌گیری وضعیت بدی است؟ آنطور که در فیلم آمده آزمایشات نشان داده است که کودکان در این شرایط هیچ چیز را احساس نمی‌کنند و در ذهن نگه نمی‌دارند و پس از اینکه آرام آرام موقعیت متزلزل و بلاتکلیف خانواده در کشور میزبان تغییر کرد و امید وارد محیط خانواده شد آنها شروع به بیدار شدن و بازگشت به زندگی می‌کنند و هیچ چیز از دوران خواب خود به خاطر نمی‌آورند. بله این موقعیت بیشتر از اینکه نگران‌کننده و خطرناک باشد، امیدبخش است؛ چرا که این امکان را به کودکان می‌دهد تا در شرایط دشواری که ذهن و جسم آنها را تهدید می‌کند، از خود محافظت کنند.

فیلم با نمایش خانواده‌های مختلفی از روسیه، سوریه، منطقه بالکان و… نشان می‌دهد که شرایط سیاسی چگونه بر وضعیت روانی مؤثر است و چگونه زنجیره تندروی، استبداد و بنیادگرایی دست به دست هم، آینده را نه فقط به لحاظ اجتماعی بلکه از نظر سلامتِ روان و امنیتِ ذهنی به خطر می‌اندازد و می‌توانند رنجی ناگزیر و غیرعادلانه را بر واحدهای کوچک اجتماعی و افراد آسیب‌پذیر تحمیل کند. در فیلم به درستی اشاره می‌شود که کسانی که در این شرایط رنج می‌کشند در واقع پدر و مادرها هستند. آنها هستند که همواره در اضطراب زندگی می‌کنند، چرا که مطمئن نیستند که بتوانند امید را به اتاق کودک خفته خود بازگردانند تا دوباره چشم به روی زندگی بگشاید و از خفتن دست بکشد.

راویان فیلم پزشکانی مختلف با تخصص‌هایی متفاوت‌اند که این سندرم را کشف کرده‌اند و مشغول درمان کودکان هستند. این راویان به فیلم پشتوانه علمی و رویکردی دقیق بخشیده‌اند و فیلم را از احساسات‌گرایی دور کرده و به سمت نوعی نگاه منطقی، دقیق و خونسرد برده‌اند. اما «زندگی بر من غلبه کرد» که کاندیدای اسکار و برنده جایزه منتقدان شیکاگو در سال ۲۰۱۹ نیز بوده است، ساختار بصری منحصر به فرد و جذابی دارد. اگر به سؤالی که پیشتر هم روی آن انگشت گذاشتیم بازگردیم که چرا سوئد بالاترین آمار سندرم کناره‌گیری را دارد، می‌بینیم که فیلم بیشتر از جستجوی کلامی، در پی جستجوی تصویری برای پاسخ این سؤال است. دوربین با حرکت نرم و کند بر روی طبیعت سرد، خشن و رازآمیز سوئد تلاش دارد تا قرینه تصویری متمایزی برای موضوع و ساختار روایی خود پیدا کند و رازآمیزی طبیعت و سندرم کناره‌گیری را در یک بستر جغرافیایی کنار هم قرار دهد. گویی که به نوعی وحشت در عین آرامش‌طلبی و وسعت در کنار تنهایی در عالم، که از نکات برجسته طبیعت حاکم بر اسکاندیناوی است کودکان را وادار به نوعی خودداری وجودی و عمیق می‌کند. یک توانایی شبه معنوی که خفتن را به تصویری اعتراضی در برابر تجاوز سیاست به طبیعت انسان تبدیل می‌کند.

تماشای «زندگی بر من غلبه کرد» در نماوا

نوشته نگاهی به مستند «زندگی بر من غلبه کرد» / خفتن در برابر رنج اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط