«حکومت نظامی»؛ تراژدی انقلابیون!

امتیاز دهید post

مجله نماوا، رضا صائمی

اگر به دنبال تماشای یک فیلم سیاسی به معنای حرفه‌ای هستید که نه سفارشی باشد نه در دام شعارزدگی و پیام‌های گل‌درشت افتاده باشد، «حکومت نظامی» به کارگردانی کوستا گاوارس را از دست ندهید. فیلمسازی یونانی الاصل که به دلیل تفکرات و گرایش‌های سیاسی چپ گرایانه پدرش از یونان به فرانسه تبعید شده بود و البته ردی از تفکر چپ به عنوان میراث پدر در تمام آثار او قابل ردیابی است. فیلمی که قصه آن درباره کودتای اروگوئه است و فضای آن بی‌شباهت به انقلاب ۵۷ نیست. جالب اینکه فیلم ۵ سال قبل از پیروزی انقلاب ساخته شده است. فیلم مبتنی بر همان رویکرد چپ گرایش، روایت ضدامپریالیستی به قصه دارد که گفتمان حاکم بر دوره تاریخی زمان ساخت فیلم بود و نقش پنهان آمریکا را در شکل‌گیری کودتا در اروگوئه روایت می‌کند. چیزی شبیه به وضعیت کودتای ۲۸ مرداد در کشور خودمان. سکانس‌های ابتدایی فیلم البته واجد نوعی نگاه طرفدارانه از مستشاران آمریکایی است، اما به تدریج با تغیر زاویه دید فیلم، گاوارس به نقش پروپاگاندایی رسانه‌ها در دموکراسی گستری آمریکایی پرداخته و نقد خود را به نقش مداخله‌گرانه آنها در همین تمهید فرمی، صورت‌بندی می‌کند. به عبارتی دیگر ساختار و سیر روایت قصه به گونه‌ای است که ابتدا با نوعی واکنش بدبینانه از سوی مخاطب نسبت به انقلابیون همراه می‌شود که گویی آنها افرادی خشونت‌طلب و آنارشیست هستند، اما به پیشرفت قصه و به ویژه با بازجویی‌هایی انقلابیون از سانتوره، نگاه مخاطب به انقلابیون تغییر کرده و با همذات‌پنداری همدلانه مواجه می‌شود. به همین دلیل باید نقش مهم و تفسیرگر تدوین در این فیلم را دست کم نگرفت. تدوین در اینجا به نوعی روایت تفسیرگر بدل می‌شود که در یک چرخش معنایی و دراماتیک، به رمزگشایی ساختارشکنانه از رویکرد فیلم به سوژه می‌پردازد تا بتواند در اغنای مخاطب نسبت به موضع‌گیری سیاسی فیلمساز کمک کند. ضمن اینکه به ایجاد ضرب‌آهنگ مناسب با التهاب موجود در قصه می‌انجامد.

فیلم البته روایت یک قصه واقعی است و از این حیث با مستند داستانی هم پهلو می‌زند. در واقع «حکومت نظامی» قصه پیامدها و نتایج کشمکش‌های میان دولت اروگوئه و اعضای چریکی جنبش توپامارو را دستمایه روایت خود قرار داده که نقطه عزیمت و شکل‌گیری آن ربوده شدن یکی از مسئولان آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا در اروگوئه است. در واقع «حکومت نظامی» تلاش می کند تا ماهیت فاشیستی دولت اروگوئه را در مواجهه آنها با انقلابیون بازنمایی کند. در این بازنمایی، نقش سانتوره به عنوان آموزشگر پلیس اروگوئه برای سرکوب انقلابیون روایت شده تا نقش حمایتگر آمریکا از دولت اروگوئه را به نمایش بگذارد.

در یک خوانش کلی‌تر و فراتر از رویدادها و نگاه انضمامی به برهه‌ای از تاریخ اروگوئه، «حکومت نظامی» را می‌توان فیلمی در نقد سرمایه‌داری هم دانست که گواراس در فیلم سیاسی معروف دیگرش z هم به آن پرداخته بود. از جمله واکنش دولت اروگوئه به ربایش مستشار آمریکایی و کنسول برزیل توسط انقلابی‌ها و بازنمایی وزرای دولت که یا ملاک و زمین‌داران بزرگ و صاحب منفعت هستند یا رؤسای کمپانی‌های چند ملیتی! حتی یکی از آنها حافظ منافع شرکت‌های راک فلر در اروگوئه است. فیلمساز با ارجاع به این موقعیت‌ها بر وابستگی دولت اروگوئه به آمریکا و نظام سرمایه‌داری پرداخته و از این طریق عدم استقلال ملی را در پس نقد سرمایه داری به کانون اصلی پیام فیلم خود بدل می‌کند. قصه‌ای که در انتها به اینجا ختم می‌شود که دولت اروگوئه دو راهی استعفا یا قبول معامله با انقلابیون برای آزادی زندانیان سیاسی در ازای آزادی گروگان‌ها قرار می‌گیرد و حتی خود سانتوره نیز به حال خود رها شده و از حمایت دولت اروگوئه و آمریکا محروم می‌شود. چنانکه هم در نامه‌ای که به همسرش می‌نویسد و هم به بازجویی انقلابی‌اش می‌گوید: «دیگر هیچ‌کس برای آزادی من تلاشی نخواهد کرد.»

بدون شک یکی از امتیازهای فیلم «حکومت نظامی» بازی چشمگیر «ایو مونتان» در نقش «سانتوره» است که اوج آن در نمایش استیصالش در پایان فیلم است. در سکانس پایانی فیلم شاهد حضور یک مستشار جدید آمریکایی پس از مرگ سانتوره هستیم که تاکید کارگردان بر تداوم حضور و نفوذ آمریکایی‌ها در دولت اروگوئه است. گرچه برخی از دیالوگ‌های فیلم کمی اگزجره به نظر می‌رسد اما در برخی پیام فیلم در برخی از همین دیالوگ‌ها صورت‌بندی شده است. از جمله جایی که بازجو (هوگو) خطاب به سانتوره می‌گوید: «شما (طرفداران امپریالیسم) مدعی هستید که از آزادی و دموکراسی دفاع می‌کنید ولی روش‌های شما چیزی نیست جز جنگ، فاشیسم و شکنجه، با من هم عقیده‌اید آقای سانتوره؟»

کوستا گاوراس قصد داشت فیلم را حتماً در فضای آمریکای لاتین بسازد. کشور شیلی که در آن زمان، آلنده رهبری آنرا به عهده داشت برای فیلمبرداری انتخاب می‌شود (۱۹۷۲). یکسال پس از ساخت فیلم، دولت آلنده به دست پینوشه سقوط می‌کند (۱۹۷۳). حدود ۳۰ نفر از بازیگران شیلیایی که در این فیلم نقش‌های اصلی و فرعی را به عهده داشتند در این زمان محکوم به اعدام. تبعیدهای بلند مدت و زندانی می‌شوند. نمی‌توان از فیلم «حکومت نظامی» حرف زد و از موسیقی ماندگار آن ساخته «میکیس تئودوراکیس» چیزی نگفت که آن را از جمله شاهکارهای موسیقی متن در تاریخ سینما می‌دانند.

تماشای «حکومت نظامی» در نماوا

نوشته «حکومت نظامی»؛ تراژدی انقلابیون! اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط