«کندو»؛ داستان تکان‌دهنده جنگ یک زن

امتیاز دهید post

مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

در ۲۵ مارس ۱۹۹۹، همه‌چیز برای روستای کوچک وِلیکا کروشا در کوزوو تغییر کرد و این زمانی بود که نیروهای صرب وارد ده شدند و روستاییان را وادار به ترک خانه‌های خود کردند. آن‌ها به دنبال طلا و جواهرات بودند، بعد به مسجد روستا رفتند و مردان را از زنان جدا کردند. حدود ۲۵۰ مرد و پسر در رویدادی که یکی از بدترین قتل عام‌ها در جنگ کوزوو بود، کشته یا ناپدید شدند. شوهر فاری حوتی یکی از ۶۴ نفری بود که اجسادشان هرگز پیدا نشد.

حوتی، زنی خوش‌قیافه و خوددار با موهای خاکستری مرتب، با وضوحی هولناک، روزهای وحشتناک پس از آن اتفاقات را به یاد می‌آورد، انگار که تمام جزئیات جنگ ۱۵ ماهه بین کوزوو و صربستان و مونته‌نگرو در حافظه‌اش نقش بسته است. «آن‌ها به ما گفتند یک گور دسته‌جمعی کنده‌اند و قرار است همه ما را اعدام کنند و داخل آن بیندازند. همه گریه می‌کردند و جیغ می‌زدند.»

او در این سردرگمی، از دختر سه ساله‌اش جدا شد و فکر کرد پسر سه ماهه‌اش مرده است، اما به طریقی، هر سه آن‌ها به همراه پدرشوهرش که آن‌قدر پیر و ضعیف بود که صرب‌ها قید او را زدند، جان سالم به دربردند. ۱۲ نفر از اعضای خانواده شوهر حوتی در قتل عام جان باختند و او مسئول شناسایی بقایای برادرشوهرش و پسر ۱۶ ساله‌اش بود.

حوتی پس از آن اتفاقات، برای گذران زندگی خانواده خود و درحالی‌که زنبورداری و تولید عسل به‌عنوان تنها منبع درآمد خانواده، کافی نبود، با وجود اندوه فراگیر در روستا و یک جامعه مردسالارِ ناراضی که تنهایی کار کردن زن‌ها را عیب می‌دانست، درنهایت با فروش آیوار خانگی – سس فلفل قرمز – کسب و کاری راه انداخت و زنان همسایه‌ را که شرایطی مشابه داشتند متقاعد کرد در این کار با او همراه شوند.

حالا یک فیلم بلند سینمایی به نام «کندو» (Hive) درباره تلاش حوتی برای بازسازی زندگی‌اش ساخته شده است.

اولین فیلم بلند سینمایی بلرتا باشولی، نویسنده و کارگردان کوزوویی که یک درام آلبانیایی‌زبان تولید مشترک کوزوو، سوئیس، آلبانی و مقدونیه شمالی است، در اوایل سال ۲۰۲۱، اولین فیلم در تاریخ جشنواره فیلم ساندنس شد که هر سه جایزه اصلی – جایزه بزرگ داوران، جایزه تماشاگران و جایزه کارگردانی – را در بخش مسابقه فیلم‌های داستانی سینمای جهان دریافت کرد و بعداً از سوی کوزوو برای رقابت در بخش اسکار فیلم بلند بین‌المللی معرفی شد.

«کندو»

باشولی که مانند حوتی، آلبانیایی‌تبار است، وقتی جنگ در پریشتینا پایتخت کوزوو شروع شد، نوجوان بود. نیمی از خانواده او از طریق مقدونیه به آلمان گریختند، درحالی‌که نیمی دیگر پس از بسته شدن مرزها مجبور شدند در کوزوو بمانند.

او اولین بار در ۲۰۱۱ درحالی‌که در نیویورک کارشناسی ارشد سینما می‌خواند، از طریق یک برنامه تلویزیونی در کوزوو، با حوتی آشنا شد. باشولی به‌عنوان فیلمسازی که آثارش به مسائل اجتماعی و جنسیتی در سرزمین مادری‌اش می‌پردازد، بلافاصله علاقه‌مند شد با حوتی ملاقات کند و از ایلکا گاشی، بازیگر معروف آلبانیایی در کوزوو که قبلاً با او کار کرده بود، دعوت کرد همراه او به ولیکا کروشا بیاید تا با حوتی حرف بزنند، اما متوجه شد این زن مسن‌تر بود که کلی حرف برای گفتن داشت.

باشولی می‌گوید قصد داشت فیلمی درباره حوتی بسازد و اگر نپذیرفت، «فقط از او برای کاری که انجام داد تشکر و تشویقش می‌کردم، اما او به تشویق من نیازی نداشت – درنهایت این من بودم که تشویق شدم. او بااستعداد، فعال و شجاع است.»

 بلرتا باشولی در «کندو»
بلرتا باشولی

او ادامه می‌دهد: «وقتی از فاری پرسیدم هنوز منتظر شوهرش است، او گفت، “بله، هنوز به این فکر می‌کنم که شاید او زنده برگردد.” و من از این پاسخ شوکه شدم. حتماً وحشتناک است که این‌همه منتظر بمانیم و همچنان امیدوار باشیم و همچنان هیچ پاسخی نداشته باشیم. به همین دلیل مجبور بودم سخت با ایلکا گاشی کار کنم تا درک کنیم فاری حوتی بودن چه احساسی دارد. مهم‌تر از همه تربیت فرزندان در آن شرایط بود. نمی‌توانم تصور کنم چقدر باید سخت باشد و بااین‌حال او همه کارها را انجام داد، ایستاد و ادامه داد.»

باشولی به یاد می‌آورد وقتی حوتی داستان شگفت‌انگیز خود را با ما در میان می‌گذاشت، «بسیار قوی و خویشتن‌دار بود، چهره‌اش هیچ حالتی نداشت. من متوجه شدم این فقط یک داستان خوب نیست، یک شخصیت واقعاً قوی است که روبروی من نشسته است. این فیلم فقط داستان او را نمی‌گوید، بلکه قدرت او را به تماشاگر منتقل می‌کند.»

کارگردان برای خلق «کندو» از ویژگی‌های مستندوار و شخصیت‌محور «رزتا» برادران داردن و ضرب‌آهنگ «آهنگ‌های که برادرانم به من آموختند» کلویی ژائو و همچنین «موستانگ» دنیز غمزه ارگوون الهام گرفت.

«کندو»

«کندو» داستان کلاسیک زنی است که با وجود همه موانع برای خانواده‌اش می‌جنگد، اما فیلم فوق‌العاده ساکت است و از موسیقی برای تحریک احساسات تماشاگر استفاده نمی‌کند. درحالی‌که که دوربین در بیشتر لحظه‌ها کاملاً چهره گاشی را نشانه می‌رود – و چه چهره‌ای… بازتاب پشتکار، انزجار، ناامیدی، ترس، خشم و درنهایت کمی شادی – موسیقی ضرورت چندانی ندارد. «کندو» اولین حضور گاشی به‌عنوان بازیگر نقش اصلی در یک فیلم سینمایی است و کار او مایه اعجاب است.

بخش زیادی از فیلم مستقیماً از تجربیات حوتی گرفته شده است، اما باشولی چند نکته معنی‌دار به آن اضافه کرد. او به‌عنوان مثال اشاره می‌کند یک اره میزیِ ازکارافتاده که متعلق به شوهر حوتی است، «حضور سنگین نبود شوهر» را تداعی می‌کند. باشولی می‌گوید: «او تنها دل‌تنگ کسی نبود که دوستش داشت و با او ازدواج کرد و از او بچه‌دار شد، بلکه دل‌تنگ مرد خانه در جامعه‌ای مردسالار بود. نبود مرد برای او یک بار بزرگ و احساس خلأ بود که در هر گوشه‌ای از خانه احساس می‌شد. می‌خواستم از این عناصر کوچک برای به تصویر کشیدن اضطراب او استفاده کنم.»

 فاری حوتی
فاری حوتی

به خاطر آن عوارض احساسی واقعی، باشولی در تمام این سال‌ها تنها چهار یا پنج بار در جلساتی که بیش از پنج ساعت طول کشید با حوتی ملاقات کرد. «هر بار که مجبور می‌شد آن خاطرات را مرور کند، بعدازآن نمی‌توانست بخوابد. من نمی‌خواستم فقط برای تحقیق، باعث شوم او این احساسات را دائم تجربه کند. احساس می‌کردم به خاطر ساختن یک فیلم به او آسیب می‌زنم.»

دیدار با حوتی، خاطرات کارگردان و بازیگر اصلی را نیز زنده کرد. باشولی می‌گوید: «ما هر دو در کوزوو به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم و جنگ و اشغال را تجربه کردیم، بنابراین عمیقاً در احساسات خود، چیزی که در طول جنگ حس کردیم و همچنین احساسی که به‌عنوان زن داشتیم، فرو رفتیم.»

در ۱۹۹۹، زمانی که ۷۸ روز حملات هوایی ناتو، ارتش اسلوبودان میلوشویچ را از کوزوو بیرون راند، گاشی ۱۶ ساله بود، اما درگیری خیلی قبل از آن آغاز شد. گاشی وقتی در دهه ۱۹۹۰ بزرگ می‌شد، شاهد اخراج هم‌وطنان خود از محل کار و تقسیم‌بندی مدارس بود. دانش‌آموزان صرب در مدارس بهتر درس می‌خواندند و جمعیت بیشتری از دانش‌آموزان آلبانیایی به مراکز کوچک‌تر منتقل شدند. بعدها، کلاس‌های درس آن‌ها به خانه‌های مردم منتقل شد. گاشی می‌گوید: «ما شاهد اعتراضات و گاز اشک‌آور و بازداشت‌ها و زندان بودیم.» او مانند صدها هزار آلبانیایی در آن دوره پناهنده شد.

 ایلکا گاشی در «کندو»
ایلکا گاشی

«کندو» نمایی از تجربیات هولناکی را ارائه می‌کند که خیلی‌ها در کشور هنوز آن را هضم نکرده‌اند. گاشی می‌گوید: «خانواده‌های زیادی از هم جدا شدند، خیلی از مردم عزیزان خود را از دست دادند. جنگ واقعاً ما را نابود کرد. فکر نمی‌کنم جامعه ما هرگز شانس واقعی برای بهبودی جمعی داشته باشد. بعد از جنگ، همه از اردوگاه‌های پناهندگان برگشتند و ما مشتاق بودیم دوباره کشور را بسازیم. همه‌جا مین‌گذاری شده بود و هشت ساعت در روز برق نداشتیم، اما همچنان مشتاق بودیم؛ و آن‌قدر مشغول بازسازی بودیم که هرگز فرصت پیدا نکردیم که بنشینیم و پیامدها و آسیب‌هایی را که جنگ بر ما وارد کرد پردازش کنیم.»

بعضی از بچه‌ها در کوزوو، بدون این که از جنگ چیزی بدانند بزرگ شده‌اند و در «کندو» عملاً توضیح چندانی درمورد تقابل خونین یا فرهنگ، سنت‌ها، تاریخ یا سیاست کشور داده نمی‌شود. این رویکرد، عامدانه بود. باشولی می‌گوید این نوع توضیحات می‌تواند فیلم‌های کشورهایی را که تماشاگران زیادی با آن‌ها ناآشنا هستند، به بن‌بست برساند. «درمورد این فیلم تصمیم گرفتم نگران نباشم که کسی همه این چیزها را درک می‌کند یا نه. می‌خواستم فقط روی شخصیت تمرکز کنم و امیدوارم تماشاگر در سطح انسانی با فیلم ارتباط برقرار کند.»

او معتقد است «کندو» به دلیل این تأکید و در عین حال پیام قدرتمند و درنهایت امیدوارکننده خود، برای تماشاگران بین‌المللی طنین‌انداز است.

«کندو»

گاشی حالا هفت سال است در نیویورک زندگی می‌کند و می‌گوید زنان آمریکایی، به‌ویژه پس از جنبش «من هم»، از در میان گذاشتن داستان‌های تلخ خود به‌عنوان وسیله‌ای برای بهبودی و تقویت خود شرم ندارند. «اگرچه در کوزوو، زنان آلبانیایی به خویشتن‌داری، قوی بودن و خانواده‌مداری معروف هستند، اما فکر می‌کنم باید کمی شجاع‌تر باشند و داستان‌های خود را از آنچه از سر گذراندند به اشتراک بگذارند. آن داستان‌ها باید گفته شود.»

باشولی در یک دهه‌ای که در سینما کار می‌کند، شاهد تغییر جامعه بوده است، هرچند به‌کندی. او می‌گوید: «این که زنان برای خود کسب و کار داشته باشند، دیگر چندان غیرعادی نیست. فاری و موفقیت‌های او واقعاً طرز فکر روستایی را که در آن زندگی می‌کند، تغییر داد. در جلسات نمایش فیلم، مردم از او می‌پرسیدند اوضاع همچنان مثل قبل است و او می‌گفت، “نه، حالا مردان از ما تقلید می‌کنند. آن‌ها هم آیوار هم درست می‌کنند.”»

حوتی هنوز در روستا زندگی می‌کند، اما به‌تازگی کار خود را از خانه خود به یک کارخانه منتقل کرده است، جایی که آیوار و ترشی درست می‌کند و امیدوار است به مرباها تنوع بدهد. او علاوه بر استخدام حدود ۵۰ زن محلی، با خرید سبزی‌ها و کمک به فروش محصولات، از دیگران حمایت می‌کند. پدرشوهرش دیگر در قید حیات نیست، اما دو فرزندش با او کار می‌کنند.

این درست که شرایط نسبت به دو دهه قبل عوض شده است، اما حوتی می‌گوید: «هنوز خیلی چیزها هست که باید تغییر کند. شاید ۴۰ درصد تغییر کرده باشد و ما باید آن را ۱۰۰ درصد کنیم، اما نکته خوب این است که بچه‌های جنگ بزرگ شده‌اند و بیشتر از ما سفر می‌کنند. آن‌ها به دانشگاه می‌روند و چیزها را متفاوت می‌بینند. حالا تقریباً ۲۳ سال از جنگ می‌گذرد. زنان آزادتر هستند.»

او با خنده اضافه می‌کند: «ما حالا حتی در کافی‌شاپ قهوه می‌خوریم.»

منبع: وگ، گاردین

تماشای فیلم «کندو» در نماوا

نوشته «کندو»؛ داستان تکان‌دهنده جنگ یک زن اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط