«کار خون»؛ قاتل همین نزدیکی‌هاست

امتیاز دهید post

مجله نماوا، مازیار معاونی

برخلاف آثاری همچون «رودخانه مرموز»، «نابخشوده»، «پرچم‌های پدران ما» و «پل‌های مدیسون کانتی» که از آثار شاخص و تحسین‌برانگیز کارنامه‌ی کلینت ایستوود در عرصه‌ی کارگردانی به حساب می‌آیند فیلم کار خون با نام اصلی «Blood Work» اثر چندان شناخته‌شده‌ای نیست و شاید حتی برخی از علاقه‌مندان جدی سینما هم تجربه تماشایش را نداشته باشند با این وجود مانند بسیاری از دیگر ساخته‌های این هنرمند کهنه‌کار عرصه‌ی سینما آن‌ اندازه از جوهره‌ی سینما و جذابیت را در بطن خود دارد که ارزش صرف وقت داشته باشد.

فیلم با ضرباهنگی سریع که شروع مناسبی برای یک اثر جنایی/معمایی است، آغاز می‌شود، کارگاه مک کیلب (با نقش‌آفرینی خود کلینت ایستوود که در ۷۲ سالگی همچنان مقتدر و کاریزماتیک است) در آستانه بازنشستگی با یک قاتل سریالی روبروست که با اعداد رمزی که هر بار از خود در صحنه‌ی جرم به جای می‌گذارد او را به زورآزمایی فرامی‌خواند و ماجرای این تقابل رازآلود مک کیلب و قاتل مرموز را به تیتر رسانه‌ها بدل کرده است. فیلم از همان سکانس افتتاحیه تماشاگر را با یک آشنایی‌زدایی جذاب روبرو می‌کند، قاتل به تأسی از مصداق معروف «قاتل به صحنه‌ی جرم بازمی‌گردد» با کلاهی که صورتش را پنهان کرده در جمع تماشاگران صحنه حاضر است و کاراگاه زیرک با مشاهده‌ی کفش‌های خون‌آلودی که ردّشان را در صحنه‌ی جرم دیده به او مشکوک شده و تعقیبش می‌کند هر چند این تعقیب و گریز و زخمی شدن قاتل به دست مک کیلب، در نهایت با چابکی قاتلی که سال‌ها از کاراگاه پا به سن گذاشته جوان‌تر است به جایی نمی‌رسد و مک کیلب با یک معمای حل نشده که البته باعث خشنودی همکاران جوان تنگ‌نظرش در اداره پلیس است دوره‌ی خدمت خود را به اتمام می‌رساند، آشنایی‌زدایی مورد اشاره این جهت که در غالب آثار پلیسی/جنایی، زمان زیادی از فیلم صرف پیگیری‌های پلیسی برای رسیدن به ردّی از قاتل شده و معمولاً در یک سوم انتهایی این قبیل آثار از قاتل و یا ردپاهای منجر به شناسایی او پرده‌برداری می‌شود در حالی که ایستوود با رونمایی هر چند مبهم از قاتل و نمایش عینی او در همان سکانس نخست فیلم با یک آشنایی‌زدایی جذاب تماشاگر را به تماشای اثری متفاوت و پرکشش دعوت می‌کند.

فیلم کار خون

اما دستمایه‌ی مهم و خلاقانه فیلم که با عنوان آن هم مرتبط است موضوع اشتراک با گروه خونی هر دو مقتول است که خود مک کیلب در تحقیقات دقیق وجزئی‌نگرانه‌اش متوجه همسان بودن آن می‌شود، موردی که از چشم دو کارآگاه حسود که همکاران سابق مک کیلب پیر بوده‌اند دور مانده که در قالب یک خرده پیرنگ نه چندان جدی در جای جای فیلم به آن پرداخته می‌شود. فیلم اصول گام به گام یک اثر جنایی/معمایی را به خوبی طی می‌کند، مقوله‌ی بیماری قلبی مک کیلب که از همان سکانس آغازین اثر مقدماتش گذاشته شده به شکلی بطئی و تدریجی استمرار پیدا می‌کند بدون آنکه بیننده متوجه ارتباط آن با درون مایه‌ی جنایی اثر بشود و مهم‌ترین نقطه‌ی قوت فیلم هم درست همین جاست، اینکه بر خلاف بسیاری از دیگر آثار به ویژه فیلم‌های روز سینمای ایران که بنا به ضعف فیلمنامه، تماشاگر از فیلم جلوتر است مسیر روایت به گونه‌ای پیش برود که با جای گذاشت بیننده، او را برای تماشای ادامه اثر مشتاق و حریص نگاه دارد، اگر بخواهیم دقیق‌تر و با کندوکاو بیشتر به فیلم نگاه کنیم پس از یک سوم ابتدایی که حکم مقدمه‌چینی و پایه‌گذاری‌های آغازین درام را دارد از چند جهت درگیر کننده به نظر می‌رسد، پیش از همه حل نشدن معمای قتل‌های سریالی و بازنشستگی افسری که مستقیماً درگیر آن بوده است موضوعی که هم به نوعی اعتبار و اقتدار پلیس را زیر سوال برده و هم به دغدغه‌ی ذهنی یک مأمور کارکشته تبدیل شده که بازنشستگی امکان به سرانجام رساندن آن را گرفته است، دوم تم معمایی کار که با فیلمنامه‌ی خوب و بازی باورپذیر ایستوود لایه‌ی ظاهری درام مبتنی بر تعقیب قاتل توسط پلیس (ولو بازنشسته) را تصویر می‌کند، سوم انگیزه‌ی شخصی کاراگاه پیر برای پیدا کردن قاتل زنی که زندگیش را از طریق قلب اهدایی مدیون اوست و از همه‌ی اینها مهم‌تر و درگیرکننده‌تر کشف این نکته که قتل هر دو شهروند عادی که تنها گناهشان داشتن گروه خونی مشابه با مک کیلب بوده نه به خاطر خصومت قاتل با آنها و نه حتی به قصد سرقت بلکه با انگیزه‌ی کشاندن مجدد پای مک کیلب به یک پرونده‌ی حل نشده و یک تقابل به انتها نرسیده رقم خورده است، به این لایه‌های ملموس و درگیر کننده می‌توان اضافه کرد غافلگیری ناشی از مشخص شدن هویت قاتل که تا آخرین دقایق فیلم به سختی می‌شود حدس زد عامل تمام این جنایت‌های غیرانسانی روان‌پریشانه همان مرد میانسالی است که در همسایگی مک کیلب روزگار سرخوشانه‌ای را می‌گذراند تنها این نکته می‌ماند که ای‌کاش فرجام درامی اینچنین دقیق و هدفمند نیز همچون آغاز و بسط آن پرداختی بهتر و کارشده‌تر داشت تا «کار خون» هم به فهرست ساخته‌های ماندگار کلینت ایستوود دوست‌داشتنی اضافه شود.

تماشای فیلم کار خون در نماوا

نوشته «کار خون»؛ قاتل همین نزدیکی‌هاست اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط