نقد دو فیلم کوتاه؛ عشق در نمای نزدیک

امتیاز دهید post

مجله نماوا، رضا صائمی

«ای کاش آنجا بودی»؛ عشق به وقت موزه

«ای کاش آنجا بودی» یک درام عاشقانه و مینی مال به کارگردانی کایران تامپسون است که قصه خود را بر دو مولفه کلام و عکس بنا می‌کند. فیلمنامه این فیلم را نیز کریس هک به رشته تحریر درآورده و هنرمندانی چون کریستین کیلاگ-دارین و ایلستر لاتام در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. زن و مردی سالخورده تصمیم می‌گیرند برای اولین دیدار خود به یک موزه هنری بروند؛ اما با گذشت زمان آن‌ها به یکدیگر علاقه‌مند می‌شوند. بخشی از این علاقه به شخصیت تام پیرمرد قصه برمی‌گردد که در عین مهربانی، پر از احساسات و عواطف انسانی است که در تحلیل و روایت‌هایش از تابلوهای نقاشی موزه بازنمایی می‌شود و علاقه اینگرید به او به تدریج و از رهگذر بازدید آنها از موزه و نگاه تام به نقاشی‌ها شکل می‌گیرد. گویی تابلوهای نقاشی نه فقط به ابژه‌های تماشا که فرصتی برای شناخت خود تام تبدیل می‌شود. او چنان با شور و عمیق به تحلیل و نشانه شناسی نقاشی‌ها می‌پردازد و عواطف و احساسات خود را نسبت به محتوای آنها بیرون می‌ریزد که در پلان پایانی و پای تماشای آخرین تابلوی نقاشی دچار برانگیختگی عاطفی شده و زیر گریه می‌زند.

انگار اینگرید در این بازید کوتاه از موزه هنری، به میانجی واکنش‌های تام به آثار نقاشی به او علاقه‌مند می‌شود. این علاقه را می‌توان در لحظاتی بازشناخت که او به جای تماشای تابلوها حواسش و نگاهش به تام است و گاه آنقدر غرق تماشای او می‌شود که گویی خود تام برای او تماشایی‌تر و جذاب‌تر از تابلوهاست. قصه فیلم مثل یک سفر کوتاه است که با آشنایی شروع می‌شود و با عاشقی به پایان می‌رسد. بازدید موزه هنری به تجربه کوتاهی برای عشقی عمیق تبدیل می‌شود که خود این دیدار در سکانس پایانی در جایی که اینگرید سرش را بر شانه‌های تام گذاشته و رو به تابلوی نقاشی نشسته خود به یک تابلوی نقاشی شباهت پیدا می‌کند که تصویرگر عشق است. در صحنه‌ای که اینگرید برای لحظاتی به دستشویی می‌رود و برمی‌گردد تام فکر می‌کند برای بار اول است که او را می‌بیند تا مخاطب متوجه آلزایمر او شود با این حال عشق قرار است در حال رخ دهد بی‌هیچ نسبتی انتزاعی و ذهنی با گذشته. گویی فیلمساز می‌خواهد بر اهمیت عشق در لحظه اشاره کند. اینکه عشق فراتر از خاطره‌ها یا پیوندش با زمان و تاریخ، محصول لحظه است و لحظه را به رخدادی تاریخی تبدیل می‌کند. از این حیث «ای کاش آنجا بودی» را می‌توان یک قطعه شاعرانه-فلسفی کوتاه درباره عشق دانست.

«کرانه»؛ گذشت و گذشته

تری جورج فیلمساز انگلیسی در فیلم کوتاه «کرانه» یک کمدی درام جذاب را شکل می‌دهد که فارغ از مضمون قصه‌اش از زیبایی شناسی بصری چشم‌گیری برخوردار است. قصه در یک محیط روستایی زیبا با قاب بندی‌ها و نورپردازی‌ها به اندازه و دقیق، روایت می‌شود که به خوبی از طبیعت و زیبایی‌هایی آن در صورت‌بندی بصری فیلم و البته خوانشی نمادین در نسبت با مضامین انسانی نهفته در داستان گره خورده و یک فیلم کوتاه تماشایی و تاثیرگذار را شکل می‌دهد چنانکه موفق شد جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه و جایزه بزرگ جشنواره بین‌المللی فیلم رود آیلند کسب کند. فیلمی پربازیگر و کاراکتر که هدایت آنها در یک فیلم ۳۰ دقیقه‌ای چندان آسان نیست. آنتونی بروفی، کنلت هیل، پکی لی، آیدان مک اتیر، مگی کرونین، سیاران هیندز، کری کندن و روت مک کیب در فیلم «کرانه» به ایفای نقش پرداخته‌اند.

«کرانه» قصه‌ای درباره گذشت و دوستی است. درباره دو برادر نانتی به اسم جو و پدی که بعد از فراز و نشیب‌های زیاد در روابط خود که منجر به قهر و جدایی آنها شد بعد از ۲۵ سال کدورت دوباره با هم ملاقات می‌کنند. ملاقاتی که به واسطه سوتفاهم‌هایی که در شکل مواجهه آن صورت می‌گیرد لحظات کمدی جذابی خلق می‌کند. گرچه رگه‌های کمدی در آن خود به یک پیش‌زمینه ذهنی و روانی برای آشتی جو و پدی هم بدل می‌شود. آن دو پس از گفت‌وگوی کوتاه درباره گذشته خود و اینکه چرا پدی دختر مورد علاقه جو را به نامزدی خود درآورده هم به رمزگشایی از گذشته دست می‌زنند و هم به درکی همدلانه از یک اختلاف نظر قدیمی می‌رسند و همین به تفاهم و آشتی بین آنها منجر می‌شود. از این حیث «کرانه» فیلم «جهان با من برقص» سروش صحت را تداعی می‌کنند که قصه‌ای مشابه با این فیلم دارد و حتی سکانس پایانی هر دو فیلم به هم شباهت پیدا می‌کند که همه دور هم جمع شده و به رقص و پایکوبی دست می‌زنند تا آشتی و دوستی بین خود را جشن بگیرند.

تماشای «ای کاش آنجا بودی» و «کرانه» در نماوا

نوشته نقد دو فیلم کوتاه؛ عشق در نمای نزدیک اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط