نقد و بررسی بازی Dead Cells ؛ به خوش‌مزگی یک قهوه تلخ

امتیاز دهید post

بازی Dead Cells برای رایانه‌های شخصی با حجمی کمتر از ۵۰۰ مگابایت منتشر شد ولی هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد استودیو مستقل Motion Twin بتواند یک بازی ویدیویی اصیل خلق کند که تا مدت‌ها بتوان آن را تجربه و درباره‌اش صحبت کرد.

بازی Dead Cells تقریبا در یک سال گذشته به صورت دسترسی زود هنگام (Early Access) منتشر شد و گیمرها از سبک متروئیدوانیایش نه تنها لذت بردند، بلکه از این بازی در دنیای مجازی به نیکی یاد کردند و به خاطر پایان‌بندی‌ گنگ و عجیبش، تفسیرهای مختلفی درباره این بازی شکل گرفت. ولی محصول نهایی استودیو موشن توین که به تازگی انتشار یافته، تقریبا با نسخه یک سال گذشته تفاوت‌های زیادی دارد. Dead Cells از آنچه فکر می‌کنید عجیب‌تر و اسرارآمیزتر است.

  • سازنده: Motion Twin
  • ناشر: Motion Twin
  • پلتفرم‌ها: پلی استیشن 4، پی سی، مکینتاش، لینوکس، ایکس باکس وان، نینتندو سوییچ
  • پلتفرم بررسی: پی سی

در محافل نقد و بررسی رسانه‌های مختلف، این بازی با عناوین مشهوری مثل ارواح تاریک (Dark Souls) و حتی دیده شده با بازی ویدیویی بلادبورن (Bloodborne) مقایسه می‌شود که تا حدودی این بررسی مقایسه‌ای، چندان معقولانه به نظر نمی‌رسد. از دید نگارنده Dead Cells بیشتر به بازی «اسارت آیزاک» (The Binding of Isaac) و کسلوانیای دوست‌داشتنی شباهت دارد و اگر بخواهیم بازی Dead Cells را به یکی توصیه کنم، قطع به یقین دلایل بسیار زیادی دارم که می‌توان از تمام عللی که در گوشه ذهنم شکل گرفته، یک کتابچه تهیه کرد.

Dead Cells دلیلی برای تقلید بی چون و چرا ندارد و به جرئت می‌توان بیان کرد این بازی ویدیویی نُقلی این قدرت را دارد حتی برای یک سال شما را سرگرم کند چون سازنده‌های این بازی، اصالت یک ویدیو گیم به عنوان «سرگرمی» را حفظ کرده‌اند. در این بررسی اجازه دهید به شما توضیح بدهیم چرا Dead Cells یک اثر خارق‌العاده است.

نقد بازی Dead Cells

اولین راه مخفی بازی جلو چشم شماست و با فلش مشخص شده! به چهره جنازه که با ستاره مشخص شده دقت کنید. پرچم زرد رنگی که با دایره قرمز مشخص شده، در نبرد نهایی بازی دیده می‌شود. به همین خاطر کم کم شما هم مثل من فکر می‌کنید این فرد به احتمال قوی شاه جزیره بوده که بنا به علل نامعلومی کشته شده.

Dead Cells قصه‌ی تلخ و معمایی دارد

داستان بحث‌برانگیزی در Dead Cells وجود دارد که شاید پس از ۲۰ الی ۳۰ ساعت و حداقل با یک بار تمام کردن، به یک نتیجه‌گیری کلی می‌رسید. در بازی شخصیت‌های محدودی وجود دارد که در روند داستانی دخالتی نداشته و فقط در حد چند دیالوگ در جریان بازی، عرض اندام می‌کنند. برای مثال در منطقه فاضلاب، فرد یا هیولایی پشت میله‌ها درباره قدرتی ویژه صحبت می‌کند که در دخمه‌ها گمشده و شما حتی پس از دریافت کردن این قدرت ویژه، با این فرد گمنام از نزدیک روبه‌رو نمی‌شوید.

طراحان بازی تلاش کردند تا تجربه هر گیمری با Dead Cells یک تجربه ناب و خاص باشد. با پیدا کردن سرنخ‌های موجود در دنیای بازی، متوجه می‌شوید در جزیره‌ای گرفتار شده‌اید که یک بیماری مسری (احتمالا طاعون یا وبا) تمام مردم را آلوده کرده و بر اساس برداشت من، تمام افراد زنده در این جزیره تلف شدند و کاراکتر گمنام بازی، همان پادشاه جزیره است که تلاش دارد با تکثیر سلولی، قدرت پیشین خود را تصاحب کند.

برای تحقق این هدف، معمارهایی در جزیره وجود دارند که به پادشاه وفادار هستند و پس از هر بار کشته شدنِ کاراکتر نگون‌بخت، سلول‌های پادشاه را از طریق شبکه فاضلاب به زندان یا همان مرحله نخست هدایت می‌کنند تا دوباره این سیکل معیوب را طی کند. شاید هدف نهایی در این بازی پیدا کردن تمام سلول‌های سالم موجود در مناطق بازی توسط کاراکتر باشد و شاید آن زمان، با پایان اصلی روبه‌رو شویم.

این مضمون داستانی به اقتضای نام بازی و پایان‌بندی جریان داستانی در این نسخه و همچنین نسخه دسترسی آزاد (Early Access) که در یک سال گذشته منتشر شد، تا حدودی قابل قبول است. هر چند هنوز معماهای زیادی بر اساس این تصور وجود دارد که نمی‌توان بدون افشاسازی کامل داستانی، آن‎ها را تفسیر کرد. ولی در پسِ هر معمای بازی، یقین داشته باشید جوابی وجود دارد. منتهی ما به عنوان گیمر، دقت و کنجکاوی لازم را در محیط بازی نداریم.

نقد بازی Dead Cells

این غول بیابونی اسمش محافظ زمان است. از آن غول‌های چغر و بد بدن! توصیه من برای از پا در آوردن محافظ زمان، در استفاده از وسایل تاکتیکی است. مبارزه با شمشیر و مواردی از این دست به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود. یک سوتی = مرگ

Dead Cells با کسی شوخی ندارد!

بازی بدون هیچ سر نخ و پیش‌زمینه‌ای شروع می‌شود و توده‌ای از بافت لزج، جنازه‌ای را تسخیر کرده و به حرکت در می‎آورد. در کمترین زمان ممکن یاد می‌گیرید قوانین بازی به چه طریقی است و بدون هیچ هدفی در دخمه‌های زندانی که در آن اسیر شده‌اید، به سمت جلو حرکت می‌کنید. شاید در وهله اول همانند من به دنبال راه فرار هستید و فکر می‌کنید فرار، بهترین گزینه در این بازی است.

منتهی هر چقدر جلوتر می‌روید، دشمن‌های بازی ترسناک‌تر و متخاصم‌تر می‌شوند. تا جایی که بالاخره توسط یکی از همین دشمن‌های بازی از پا در میایید و دوباره از نقطه‌ی صفر مجبور به حرکت رو به جلو هستید. سازنده‌ها به شما اولین درس را یاد دادند که این بازی با کسی شوخی ندارد. باید هوشمندانه در دخمه‌ها حرکت کنید و اکتشاف، رمز موفقیت در پیشروی بازی است.

پس یاد می‌گیرید در همان اولین منطقه یعنی زندان، باید تلاش کنید تا سلاح‌هایی مختلف و منحصر به فرد پیدا کنید. همچنین آیتم‌هایی نیز در هر منطقه وجود دارد که می‌تواند قهرمان گمنام ماجرا را در سه بخش «بقا»، «تاکتیک» و «قدرت نبرد» ارتقا دهد. این ارتقاها همراه با اضافه شدن درصدی از نوار سلامتی است که سیستم پیچیده‌ای دارد ولی نگران نباشید. بدون شک پس از سر و کله زدن با مکانیک‌های موجود در گیم‌پلی، کاملا آنها را یاد می‌گیرید.

نقد بازی Dead Cells

منطقه گورستان فراموش شده (Forgotten Sepulcher) یکی از مراحل خلاقانه و زیبای بازی Dead Cell است. شما اگر به مدت تقریبی ۱۰ الی ۲۰ ثانیه به منبع نور نرسید، تصویر تیره و تار شده و تا آخرین ذره از نوار سلامتی‌تان آسیب وارد می‌شود. اگر بتوانید به خوبی نقشه را بگردید، آیتم‌های خیلی خوبی گیر میاورید.

Dead Cells هم به شما حال می‌دهد، هم در مواقعی ضد حال می‌زند

اگر فکر می‌کنید ویژگی پرمادث (Perma Death) یا همان گیم اور شدن به یکباره و برگشت به نقطه صفر، تنها ضد حالی است که سازنده‌ها برای شما تدارک دیده‌اند، سخت در اشتباه هستید! با هر بار برگشت، منطقه‌ی بازی تغییر و تحول پیدا می‌کند. محیطی که در آن حضور دارید را به شکل یک پازل تصور کنید. با هر بار مرگ، قطعات این پازل تغییر پیدا می‌کند و به دنبال آن، آیتم‌های بازی نیز به صورت رندوم در میان این پازل، پراکنده می‌شود.

تقریبا محال است در چند دست متفاوت بتوانید یک آیتم به خصوص را صرفا روی یک نقطه معینی از نقشه پیدا کنید. پس در چند دست اول بازی باید با شانس و اقبال به جلو پیش بروید که این مورد روی اعصاب یک بازیکن تازه‌وارد با این سبک رژه می‌رود.

ضد حال بعدی اینجاست با هزار بدبختی چند منطقه را پشت سر گذاشته و به پل سیاه (Black Bridge) می‌رسید. در چند بار اول شاید انواع و اقسام فحش‌های رکیک را به طراحان بازی Dead Cells و حتی کل شجره‌ خانوادگی‌شان حواله کنید! چون احتمالا به غیر از سلاح‌های نسبتا ضعیفی که در دستانتان قرار دارد، برای از پا در آوردن هیولای بی‌شاخ و دمی که روی پل قرار گرفته، ایده و تاکتیک خاصی نداشته باشید.

ولی بازی Dead Cells به شما حال می‌دهد! شما در حین گشت و گذار در بازی، با جمع‌آوری سلول‌های مختلف از جنازه دشمنان معمولی و منحصر به فرد می‌توانید در پایان هر مرحله با دادن این سلول‌ها به کلکسیونر (The Collector)، قدرت کاراکتر خودتان را تقویت کنید. ویژگی‌هایی که با هر مرگ، به اصطلاح ریست یا صفر نمی‌شود و پس از چند دست، کم کم حس قدرت زیر زبانتان مزه می‌کند.

نقد بازی Dead Cells

هیولای پل سیاه (Black Bridge) در چند دست اول خیلی آزار دهنده به نظر می‌رسد. ولی شما با هر بار کشته شدن، یاد می‌گیرید اشتباه قبلی خودتان را تکرار نکنید. بازی هم در بذل و بخشش به شما کم نمی‌گذارد.

Dead Cells به سبک بازی و شخصیت شما بها می‌دهد و گیمرهای پر تلاش را تشویق می‌کند

بله درست خواندید! بازی به شما اهمیت می‌دهد. به همین خاطر در ابتدای بررسی اشاره شد مقایسه این بازی با Dark Souls اشتباه محض است. سبک مبارزات در بازی Dead Cells سخت نیست. مشکل اینجاست گیمرها صبر و تحمل ندارند. سازنده‌ها برای گیمرهای حرفه‌ای جوایزی تعبیه کردند و اگر شما مناطق بازی را به خوبی جست‌وجو کنید، صندوق‌های نفیسی انتظار شما را می کشند.

در حقیقت Dead Cells با شما بازی می‌کند و نه شما با Dead Cells! در حین ماجراجویی‌تان در Dead Cells علاوه بر صندوق‌های معمولی، گنجینه‌های نفرین شده‌ای نیز خواهید دید. اگر در واقعیت فرد ریسک‌پذیری باشید، مسلما در هر منطقه‌ای این گنجینه‌ها را باز می‌کنید و نفرین این آیتم را به جان می‌خرید. با این حال بازی شما را تنبیه می‌کند و مجبور می‌شوید ۱۰ هیولا را از پا در بیاورید بدون آنکه آسیبی به شما وارد شود. یک ضربه و آسیب از سوی دشمنان بازی مساوی است با مرگ آنی و شروع از منطقه زندان! به همین خاطر ریسکی که انجام دادید، تبعاتش به صورت اضطراب از مرگ مثل خوره به جانتان میفتد.

شخصیتی عجول دارید؟ Dead Cells باز هم شما را با از دست دادن آیتم‌های ارتقا و سلاح تنبیه می‌کند. ولی بازی‌سازها به شما گیمرِ عجول هم احترام می‌گذارند. در میان دخمه‌های هر منطقه، دروازه‌ای وجود دارد که به واسطه یک تایمر فعال است. اگر به موقع به این نقاط برسید، پشت این دروازه‌ها انبوهی از طلا، سلاح، آیتم‌های ارتقا و حتی سلول‌های بی‌شمار وجود دارد.

نقد بازی Dead Cells

شمع‌های آبی که با فلش قرمز نشان داده شده به نوعی تداعی کننده این موضوع هستند که وارد منطقه امن می‌شوید و در این نقطه از نقشه، سرنخ‌های داستانی وجود دارد. گاهی اوقات آیتم‌هایی هم می‌توانید در این قسمت‌ها پیدا کنید. بالاخره از قدیم گفتند جوینده چی؟ یابنده است!

Dead Cells محیطی اسرارآمیز دارد

به جرئت می‌توان گفت اگر درگیر این بازی شوید، تا یک سال این پتانسیل را دارید تا در هر منطقه، چیزهای جدیدی کشف کنید. ولو اینکه با از پا در آوردن غول آخرها و مینی غول‌هایی (!) که در هر منطقه می‌بینید، قدرت‌های ویژه‌ای (Rune) دریافت می‌کنید که پس از مرگ، همچنان در وجودتان به صورت فعال وجود دارد.

به واسطه قدرت‌های جدید، به مناطقی از نقشه دسترسی پیدا کنید که در دفعات قبلی به هیچ عنوان قابلیت پیشروی در آن مناطق وجود نداشت، به عنوان مثال وقتی کاراکتر بازی یاد می‌گیرد چطور از مجسمه‌ها به عنوان وسیله‌ی تله‌پورت استفاده کند، منطقه Ossuary پس از مرحله Promenade of the Condemned قابل دسترسی است.

اصلا چرا راه دور برویم؟ اگر پیش از مطالعه این بررسی به تجربه Dead Cells پرداخته باشید، در همان ابتدای بازی آیا به جای دویدن به سمت راستِ تصویر،‌ خلاف جهت حرکت کردید؟ درست در قسمت چپ و بالا تصویر، میانبری مخفی وجود داشته که در انتهای مسیر،‌ یک سلاح وجود دارد که یک بار مصرف است (تصویر شماره ۱).

پیش از این گفتیم سازنده‌ها به هر نوع بازیکن بها می‌دهند ولی پس از سپری کردن بیش از ۲۰ ساعت از بازی، باید اعتراف کرد گیمرها کنجکاو، بیشترین لذت را از این بازی می‌برند. کماکان که سبک متروئیدوانیا، گیمرها را از زمان‌های قدیم به این شکل تربیت کرده و در دو دهه قبلی، بازیکن‌های حرفه‌ای و معمولی واقعا طعم گیم‌اور شدن را می‌چشیدند.

نقد بازی Dead Cells

مجسمه شاه جزیره، این کاراکتر بحث برانگیز در مناطق مختلف دیده می‌شود. آیا واقعا شاه شخصیت مثبتی داشته یا منفی؟ بحث‌های زیادی در محافلِ دنیای مجازی درباره‌ این کاراکتر وجود دارد. آیا موشن تویین در آینده با ارائه بسته‌های الحاقی، قصه شاه و طاعونی که جزیره به آن گرفتار شده را کاملا توضیح می‌دهد؟

Dead Cells با تمام خوبی‌هایش، شما را فریب می‌دهد!

سازنده‌ها به زیبایی شما را فریب می‌دهند ولی از جنس مثبت واژه. هر چند اعتقاد دارم فریب چندان معادل خوبی برای واژه انگلیسی «Trick» نیست. از طرفی هم واژه «حقه» و «ترفند» به خاطر ذاتِ معناییِ منفی‌‌شان، در شان استودیوی خوش فکرِ موشن توین نیست و به عنوان نویسنده‌ی بررسی بازی Dead Cells، معنایی صد و هشتاد درجه مخالف با «حقه» در نظر دارم.

بازی Dead Cells می‌تواند شما را به خود معتاد کند. حتی اگر تا به امروز این سبک را تجربه نکرده باشید. اگر بتوانید بازی را به اتمام برسانید، ماجرا به نوعی پایان می‌یابد که هاج و واج می‌مانید از رکبی که سازنده‌ها به شما زده‎اند. در واقع قصه بازی Dead Cells با پایان‌بندی‌اش به نقطه‌ای می‌رسد که قادر هستید با سر هم کردن سرنخ‌های به دست آمده، جریان بازی را متوجه شوید. ولی این تنها فریبی نیست که Dead Cells به شما زده است.

فریب اصلی اینجا است که شما در نقطه‌ای از بازی بین دو راهی گیر می‎افتید. دقیقا نمی‌دانید سلول‌هایی را که با زحمت به دست آوردید، به کلکسیونری بدهید که قصد دارد کیفیت آیتم‌هایتان را با دریافت ۱۰۰۰ سلول بهتر کند یا به کلکسیونری که پس از هر مرحله قابلیت‌هایتان را ارتقا می‌دهد. نکته اینجا است پس از هر بار مرگ، شما به نوعی ارتقا (level up) پیدا می‌کنید. به شکلی که با فرود آمدن سریع و السیر روی سر هیولاهای فلک‌زده، می‌توانید به آنها آسیب بسیار زیادی وارد کنید، در حالی که این قابلیت وابسته به هیچ آیتمی نیست. به همین خاطر پس از ده الی پانزده بار مردن (یا حتی کمی بیشتر!)، مناطق اولیه بازی و هیولاهای ترسناکش، کم کم برای شما عادی و آسان جلوه می‌کند و قادر خواهید بود کمتر از یک ربع، دو غول آخر را به راحتی پشت سر بگذارید.

نقد بازی Dead Cells

چالش ریفت هم یکی از بخش‌های جذاب گیم‌پلی بوده که با عبور از آن، معمولا در همان ابتدا آیتم‌های خاص یا سلول‌های زیادی به یکباره به شما داده می‌شود. ولی خب بازی به شما باج نمی‌دهد. فکر می‌کنید می‌توانید به راحتی از ریفت فرار کنید؟ بسم الله!

در حقیقت Dead Cells با شما بازی می‌کند و نه شما با Dead Cells! برای مثال هیچ جای بازی به شما گفته نمی‌شود که درگیری نزدیک با شمشیر و امثال آن، بهترین و کارآمدترین روش برای پیشروی است. شما اگر با بخت و اقبال، سلاح Sinew Slicer که حکم ماشین گان را دارد پیدا یا خریداری کنید، با ارتقای این وسیله تاکتیکی قادر هستید در کمترین زمان ممکن، راحت‌ترین و ایمن‌ترین پیشروی را در طول مناطق داشته باشید.

Dead Cells بازی بی‌نظیری برای تمام هواداران بازی‌های ویدیویی است. اگر فکر می‌کنید گرافیک پیکسل آرت این بازی تو ذوق شما می‌زند، سخت در اشتباه هستید. اتفاقا در کنار موسیقی عجیب و غریب بازی، این گرافیکِ تقریبا از مد افتاده، نامانوس جلوه نمی‌کند و شما به عنوان یک گیمر، هیچ خلایی در بخش گرافیکی و موسیقی حس نمی‌کنید.

به همین خاطر از تکرار مکرراتی که در سایر بررسی‌های این بازی در فضای مجازی در باب تحسین بخش هنری این بازی مطرح شده، صرف نظر می‌کنیم. اگر قرار باشد برای مدت طولانی سرگرم شوید، باید درک کنید چرا و بر اساس چه عللی، بازی ویدیویی Dead Cells فوق‌العاده است؛ چون هر چقدر من از طعم خوشمزه یک قهوه تلخ برای شما صحبت کنم، شما درک نخواهید کرد. مگر اینکه به عنوان یک اهل فن، بوی قهوه به مشامتان برسد و بفهمید با چه پدیده‌ای روبه‌رو هستید.

  • یک سرگرمی اصیل در مدیوم گیم
  • گیم‌پلی اعتیادآور
  • چشیدن طعم گیم اور (Game Over)
  • گرافیک پیکسل آرت بامزه
  • موسیقی‌هایی که با روح و روان بازی می‌کند
  • سیستم سکو بازی در ابتدا کمی بد قلق است

The post نقد و بررسی بازی Dead Cells ؛ به خوش‌مزگی یک قهوه تلخ appeared first on دیجیاتو.

مطالب مرتبط