چه بر سر سازندگان بهترین بازی سال ۲۰۱۲ آمد؛ قصه ناتمام Telltale

امتیاز دهید post

شمارش معکوس برای پایان دنیا آغاز شده و زامبی‌های گرسنه هر روز خیابان‌ها و خانه‌های بیشتری را به تسخیر خود در می‌آورند. در شهرهای بزرگ اولین واکنش مردم وحشت زده این است که خانه و کاشانه خود را رها کرده و به مناطق روستایی و حومه شهر پناه می‌برند. شما و دختر بچه ای که همراهتان است نیز یکی از همین افرادی هستید که مرد جوانی درست در بهترین زمان ممکن شما را از چنگال زامبی‌ها نجات داده و به زمین کشاورزی پدرش می‌برد.

اما درست صبح روز بعد در حالی که سعی دارید به خانواده آن مرد جوان در تعمیر حفاظ اطراف مزرعه کمک کنید، مردگان متحرک بار دیگر به شما حمله می‌کنند و این شما هستید که باید در کسری از ثانیه تصمیم بگیرید چه کسی را می‌خواهید نجات دهید؛ مرد جوانی که روز قبل او جان شما را نجات داد و یا پسر بچه کوچکی که کمتر از 7 سال سن دارد.

فصل اول بازی واکینگ دد یا مردگان متحرک، مملو از لحظاتی چون سناریو بالا بود، صحنه‌هایی حساس و هیجان انگیز که از شما می‌خواستند در زمانی بسیار کوتاه تصمیمی سخت و بیشتر اوقات دردناک بگیرید و البته بازی نیز با نوشته ای در بالا به شما هشدار می‌داد که این تصمیم داستان و شناخت دیگر کاراکترها از شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

شاید این ویژگی‌ها برایتان جدید نباشد اما 6 سال پیش زمانی که بازی منتشر شد، ساخته استودیو تیل تیل یکی از اولین عناوینی به حساب می‌آمد که از آن حالت قدیمی تصمیم گیری‌های بین خوب و بد فاصله گرفته بود و البته همچنین موفقیت جهانی آن باعث شد تا انتشار بازی‌ها به صورت قسمتی و اپیزودی به روشی رایج و پرطرفدار تبدیل شود.

اما همین جمعه هفته گذشته بود که ناگهان با پخش خبری مبهوت کننده متوجه شدیم که تل‎تیل به مرز ورشکستگی رسیده و بیش از 200 نفر از کارمندانش را اخراج کرده. علت این تعدیل نیرو ناگهانی به اندازه آینده خود استودیو مبهم است اما در این مطلب می‌خواهیم همه سرنخ‌ها را بررسی کرده تا بفهمیم سازنده بازی‌های پرطرفداری چون سری واکینگ دد و The Wolf Among Us چگونه به این روز افتاده است.

متاسفانه سرنوشت فصل آخر بازی واکینگ دد در هاله ای از ابهام قرار دارد.

چرا و چگونه این اتفاق افتاد؟

فهمیدن علت اصلی ورشکست شدن یک کمپانی یا استودیو بازی سازی نیاز به تیمی از کاراگاهان درجه یک دنیا چون شرلوک هلمز ندارد. زمانی یک شرکت مجبور به تعدیل نیرو بیش از 80 درصد کارمندانش می‌شود که با مشکلات مالی شدیدی دست و پنجه نرم می‌کند، به خصوص اگر روز قبل از چنین اتفاقی دوکمپانی بزرگ از پشت میز مذاکره برای واریز سرمایه بیشتر بلند شوند.

کمپانی کره ای اسمایل گیت (Smilegate) و شبکه تلویزیونی AMC در حال مذاکره برای سرمایه گذاری در استودیو تل‌تیل بودند که هر دو در یک روز تصمیم می‌گیرند که دیگر روند مذاکره را پایان دهند، از طرفی دیگر استودیو فیلم سازی لاینز گیت (Lionsgate) نیز قرارداد مالی اش با این استودیو را بهم می‌زند.

سه شرکت مهم در یک بازه زمانی از سرمایه گذاری روی آینده تل‌تیل منصرف می‌شوند، آن هم شرکتی که مشکلات مالی بزرگی داشته، بنابراین تعجبی ندارد اگر پس لرزه چنین اتفاقی، تعدیل نیرویی به این وسعت و ورشکست شدن آن باشد. اما اینکه چرا بازی ساز محبوبی چون تل‌تیل چنین بحران مالی بزرگی داشته، خود سوال مهم‌تری است که موارد زیر کمی این قضیه را روشن‌تر می‌کنند.

مشکلات مدیریتی

اسفند سال 95 بود که کوین برنر (Kevin Burner)، مدیر و موسس تل‌تیل گیمز خبر از ترک این استودیو داد. او در ابتدا در بیانیه ای از بزرگ شدن تل‌تیل و آینده‌های احتمالی و درخشان آن گفت و اینکه می‌خواهد سکان مدیریت را به دست فرد دیگری بسپارد که می‌تواند این شرکت را به درجه والاتری برساند. اما کمی بعد مشخص شد که اختلاف نظر بین کوین و هیئت مدیره باعث ترک و استعفای او شده است.

نزدیک به 6 ماه وظیفه مدیریت تل‌تیل بر دوش رئیس سابق و موسس دیگر آن یعنی دن کانرز (Dan Connors) قرار گفت تا اینکه در شهریور همان سال، مدیر اجرایی سابق کمپانی زینگا یعنی پیت‌هاولی (Pete Hawley) به عنوان مدیر جدید انتخاب شد.‌هاولی سابقه کار در استودیو و شرکت‌های بزرگی چون لاین هد، سونی و الکترونیک آرتز را در کارنامه خود داشت اما مدیریت او در تل‌تیل گیمز با حواشی زیادی همراه بود.

احتمالا هیچ کدام از این افراد در آن لحظه فکر نمی کردند که 6 سال دیگر باید با محل کارشان خداحافظی کنند.

تنها پس از گذشت یک ماه، اولین اقدام‌هاولی این بود که نزدیک به 25 درصد از کارمندان را که در آن زمان حدود 90 نفر می شد، از کار بیکار کرد. او این تعدیل نیرو را برای موفقیت تل‌تیل در آینده ضروری دانست و وجود هر گونه مشکل و بحران در این استودیو را تکذیب کرد.

چند ماه دیگر گذشت تا در اسفند سال گذشته یعنی دقیقا یک سال پس از خروج کوین برنر از تل‌تیل، گزارش مفصلی از وبسایت شناخته شده ورج منتشر شد که نشان می‌داد کارمندان این استودیو شرایط کاری دشواری را تحمل می‌کنند. در این مقاله اشاره شده بود که بسیاری از اعضا نزدیک به روزی 20 ساعت تحت فشار کار می‌کنند و فضای مدیریتی حاکم ناسالم است.

حالا که نزدیک به یک سال از انتشار این گزارش می‌گذرد و خبر تعدیل نیرو دوباره تل‌تیل به تیتر شماره یک رسانه‌های خبری تبدیل شده، کوین برنر در پستی روی وبلاگ شخصی خود به این موضوع اشاره کرده که تا پیش از خروج او، آن‌ها توانستند از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کنند. هنوز مشخص نیست که جدال او با هیئت مدیره بر سر چه مواردی بوده اما در هر صورت شواهد نشان می‌دهد که جایگزین او انتخاب درستی که به نظر می‌رسیده، نبوده است.

رشد سریع استودیو و ساخت عناوین فراوان

زمانی که سال 2012 فصل اول واکینگ دد به عنوان بهترین بازی سال انتخاب شد، کل اعضای استودیو تل‌تیل کمتر از 100 نفر بودند. شش سال از آن زمان می‌گذرد و احتساب این ورشکستگی اخیر، نزدیک به 3 برابر این رقم نیرو فقط اخراج شده‌اند. موفقیت چشم گیر واکینک دد باعث شد تا این استودیو در زمانی کوتاه بسیار بزرگ شود و توجه سرمایه داران بالقوه زیادی را به خود جلب کند.

مردگان متحرک هنوز بعد از این همه سال به پایان نرسیده و با اتفاقات اخیر ممکن است حتی قسمت‌های بعدی فصل آخر نیز هیچ وقت منتشر نشوند اما در این مدت یکی دو جین فرانچایز و سری جدید چون The Wolf Among Us، بتمن، گیم آو ترونز و ماینکرفت را استارت زده که تقریبا هیچ کدام از آن‌ها به پایان نرسیدند.

ساخت چندین عنوان متفاوت در چند سال کار آسانی نیست.

تازه این استودیو در حال همکاری با نتفلیکس برای ساخت بازی چند قسمتی دیگری از سریال استرنجر تینگز بود که به نظر می‌رسد این غول استریم در حال پیدا کردن شریک دیگری برای عملی کردن ایده‌هایش است.

توسعه ناگهانی و افزایش نیرو در مدت زمانی کوتاه یکی از آن دسته مشکلاتی است که تقریبا تمامی استودیوهای کوچک و مستقل با آن رو به رو می‌شوند، اتفاقی که بعد از نسخه سوم سری ویچر حتی برای استودیو CD Projekt Red نیز افتاد اما گویا آن‌ها توانستند از عهده آن بر آیند.

تصور و فهم چنین مشکلاتی سخت نیست، فرض کنید استودیوی کوچکی دارید که روی ایده‌های نو و بدیع کار می‌کند اما تنها در چند سال کارمندانتان چند برابر می‌شود، انتظارات از شما بالا می‌رود و چندین کمپانی بزرگ دستشان را برای بستن قراردادهایی میلیونی دراز می‌کنند.

مدیریت و کنترل این تعداد از افراد به خودی خود بسیار دشوار است چی برسد به آن که همین کارمندان به طور همزمان روی چندین پروژه مختلف کار می‌کنند، آن هم بازی‌هایی که در واقع هیچ ویژگی جدید و خلاقانه ای برای ارائه ندارند.

رقیب‌هایی قدرتمند که سر از زیر آب در آوردند

مردگان متحرکی که تل‌تیل در سال 2012 عرضه کرد، حرف‌های بسیار تازه ای برای گفتن داشت. همانطور که بالاتر اشاره کردم، این بازی یکی از اولین عناوینی بود که درست مانند یک سریال به صورت فصلی و چند قسمتی منتشر می‌شد. همچنین سازندگان بازی به سراغ سبک قدیمی و فراموش شده کلیک و اشاره (Point and Click) رفته بودند و مهم تر از همه، به طور ویژه ای بیشتر روی داستان و شخصیت پردازی‌ها تمرکز کرده بودند تا گیم پلی آن.

اما موفقیت و فروش خوب این بازی تنها به سود سازندگان آن محدود نشد چرا که بسیاری دیگر از استودیو‌های بازی سازی از این ترند جدید الگو گرفتند و از آن استفاده کردند. شاید بهترین مثال، استودیوی فرانسوی دونت ناد (Dontnod) باشد که با ساخت فصل اول بازی Life is Strange نشان داد که چطور می‌توان فرمول موفقیت آمیز تل‌تیل را با اضافه کردن المان‌های قوی‌تری از گیم پلی، بهبود داد.

بازی Life is Strange مصداق بارز زمانی است که شاگرد از استاد بهتر می شود.

از طرفی دیگر شرکت IO Interactive، خالق سری هیتمن و ناشر بازی نیز به درستی تشخیص دادند که عرضه و ساخت هیتمن جدید به صورت چند قسمتی انتخاب عاقلانه ای است. این مدل از عرضه به آن‌ها اجازه می‌داد تا با کسب درآمد از هر قسمت هزینه‌های ساخت را کاهش دهند و بازخوردهای طرفداران را بررسی و نظراتشان را اعمال کنند. تغییر مکان و کشور در هر قسمت از بازی نیز حداقل به عقیده من با این شکل از عرضه تناسب زیادی داشت.

اما از آن طرف تل‌تیل با میراث خود چه کرد؟ حقیقتش را بخواهید باید در مقدمه این مطلب به موضوعی اعتراف می‌کردم، اینکه در آن صحنه مهم نبود تصمیم شما نجات آن پسر بچه باشد و یا مرد جوانی که کمکتان کرده بود؛ در هر صورت مرد جوان یا همان شاون کشته می‌شد.

تقریبا بیشتر تصمیم گیری‌ها شما در فصل اول واکینگ دد هیچ تاثیر بسزایی نه در زنده ماندن کاراکترها و نه در پایان بندی داستان داشت و بیشتر حکم حقه ای را داشت که مخاطب را در شرایط استراس زایی قرار می‌داد و به او تلقین می‌کرد که انتخاب‌هایش دنیای بازی را دگرگون می‌سازد.

اما به هر حال این حس استرس و درماندگی در تصمیم گیری به اندازه ای قدرتمند بود که می‌توانستیم چشم خود را بر این مشکل ببندیم ولی در فصل‌های آتی و حتی بازی‌های دیگر این استودیو نه تنها این ایرادات برطرف نشدند، بلکه هیچ تغییر و پیشرفت قابل توجهی در گیم پلی، روایت داستان و حتی جلوه‌های بصری دیده نشد.

مکان ها و کشورهای مختلف نسخه آخر هیتمن به خوبی با نوع عرضه چند قسمتی آن متناسب است.

نمرات و فروش فصل‌های آخر واکینگ دد به خوبی این روند اشتباه را نشان می‌دهد. تل‌تیل از زمان عرضه فصل اول این بازی نقش هنری فورد دنیای گیم را دارد که فرمولی برای ساخت عنوانی جذاب و دوست داشتنی پیدا کرده اما آن را به یک خط تولید صنعتی تبدیل کرده است، بازی‌هایی که درست مانند اتومبیل‌های یک مدل خاص هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.

شاید به همین دلیل باشد که سه تا از سرمایه گذاران مهم این استودیو تصمیم گرفتند تا پول‌هایشان را خرج ایده‌هایی جدیدتر و بهتر کنند. احتمالا آن‌ها ترجیح دادند در دنیای بازی‌های ویدیویی روی شرکتی سرمایه گذاری کنند که بیشتر به ساخت خوروهای برقی فکر می‌کند تا آنکه همان اتومبیل‌های دیزلی سال خورده را تا سال‌های پیاپی تولید کند.

چه آینده ای در انتظار تل‌تیل و کارمندانش است؟

این استودیو درست زمانی ورشکست شده که امسال قرار بود در نهایت واکینگ دد بعد از چندین سال به پایان برسد. خبر خوشحال کننده این است که تا همین امروز شرکت‌های مختلفی برای همکاری و به پایان رساندن این بازی به تل‌تیل پیشنهاد همکاری دادند که البته مسئولین این استودیو نام هیچ کدام را هنوز فاش نکرده‌اند.

همیشه این احتمال نیز وجود دارد که سرمایه گذار کلانی پیدا شود و استودیوهای ورشکست شده ای چون تل‌تیل را خریداری کند اما عواقب احتمالی چنین اتفاقی این است که سیاست‌های کلی تصمیم گیری از دست استودیو خارج شده و احتمال دارد بازی‌های آینده تل‌تیل شبیه هیچ کدام از عناوین قبلی نباشند.

اما در مورد کارمندان اخراج شده وضعیت چندان مساعد نیست. نزدیک به 200 کارمند کاملا ناگهانی در یک روز از استودیوی مورد علاقه شان اخراج شده و گویا تنها 30 دقیقه فرصت داشتند تا محل کارشان را ترک کنند. هیچ خسارتی به آن‌ها پرداخت نشده و حتی شنیده‌ها حاکی از این است که پرداخت حقوق بسیاری از آن‌ها چندین ماهیست که به عقب افتاده.

واکنش منفی و اعتراضی برخی از کاربرها به عدم پرداخت حقوق کارمندان

یکی از این کارمندان، ورنی رابرتز (Vernie Roberts) است که همراه با چند تن دیگر از همکارانش شکایتی را علیه تل‌تیل پر کرده‌اند. این شکایت بر مبنای حقوق و مزایای پرداخت نشده تنظیم شده و همچنین مدعی نقض شدن قانونی از ایالت کالیفرنیا آمریکا است که می‌گوید شرکت‌ها تا 60 روز قبل از تعدیل نیرویی به این بزرگی باید حتما به کارمندانشان خبر بدهند.

این اتفاقات حتی واکنش شدید گیمرها را نیز به دنبال داشته و بسیاری از آن‌ها در اعتراض به تل‌تیل می‌گویند که این استودیو به جای پیدا کردن سرمایه گذار برای تمام کردن فصل آخر واکینک دد، بهتر است حقوق پرداخت نشده کارمندانش را بپردازد.

در هر صورت آینده این استودیو و کارمندان اخراج شده همگی در‌هاله ای از ابهام قرار دارد. قسمت دوم فصل آخر واکینگ دد 5 روز پیش منتشر شد اما سیزن پس بازی که دسترسی تمامی قسمت‌ها را به مخاطبین می‌داد، حالا از روی تمامی فروشگاه‌های دیجیتالی به طور موقت برداشته شده و تل‌تیل وعده داده که به زودی درباره آینده این سری تصمیمش را اعلام می‌کند.

شما در مورد ورشکست شدن استودیوی تل‌تیل و بازی‌های ساخته شده آن چه نظری دارید؟ دیدگاه‌های خودتان را حتما با ما به اشتراک بگذارید.

The post چه بر سر سازندگان بهترین بازی سال ۲۰۱۲ آمد؛ قصه ناتمام Telltale appeared first on دیجیاتو.

مطالب مرتبط