«جان ویک ۴»؛ خداحافظ هملت

امتیاز دهید post

مجله نماوا، یزدان سلحشور

«ای فرشتگان و کارگزاران رحمت، یاری‌مان کنید. خواه تو روح آمرزیده باشی یا اهریمن نفرین شده، خواه با خود هوای بهشت آورده باشی و خواه نفس دوزخ، خواه نیت بد داشته باشی و خواه نیک باری با چنان هیئت اسرارآمیزی آمده‌ای که ناچار با تو سخن خواهم گفت و تو را شاه و پدر خود هملت، فرمانروای دانمارک خواهم خواند. آه، پاسخم ده! بر من مپسند که در خفقان نادانی بمیرم.» [هملت/ ویلیام شکسپیر]

یک. اگر بخواهم صادق باشم چندان دلِ خوشی از «فیلم‌های صرفاً اکشن» ندارم [یعنی از دوران جوانی به این سو ندارم، وگرنه در نوجوانی عاشق فیلم‌های اکشن بودم!] علت‌اش هم این است که این «نوع سینمایی»، در بخشِ اعظمِ عمرش، تقریباً بر اساسِ «هیچ» جلو رفته است و اغلب، با فیلم‌نامه‌های ضعیف، بازی‌های ضعیف و کارگردانی‌های تقریباً ناپیدا پشتیبانی شده! دلیلی بیشتر از این می‌خواهید؟! اما سری فیلم‌های «جان ویک» را دوست دارم و از همه بیشتر، فیلم دوم این سریال سینمایی را که در دست پیدا کردن به ریتمی خلاقانه، واقعاً یکتاست. چرا بخشِ قلیلی از سینمای اکشن را دوست دارم؟ چون این بخشِ کوچک، «درام»اش متعلق به «مخاطب خاص» و «اکشن»اش متعلق به «مخاطب عام» است و با فیلم‌نامه‌ها و کارگردانی دقیق و خلاقانه، بینِ این دو بخش، توازن ایجاد شده.

دو. اگر بخواهم دو حُسنِ بزرگِ سری «جان ویک» را در اینجا بنویسم، اولی بدل کردن سکانس‌های اکشن به سکانس‌های باله است و دومی تلفیقِ موفقِ چند زیرگونه‌ی موفقِ سینمای اکشن با هم است. به این دو، یک «سه» را اضافه کنید که در سه فیلم اول، کم است اما در فیلم چهارم به اوج می‌رسد و آن هم وام‌گیری از «فرامتن‌ها» و شکل‌گیری حوادث بر اساسِ الگوهای کلاسیک است که در نهایت بدل به «تولید یک تراژدی پست‌مدرن» شده است. در «جان ویک ۴»، بیش از آن که شخصیت اصلیِ این تراژدی روبروی دشمنان‌اش قرار گیرد روبروی دوستان‌اش قرار می‌گیرد آن هم نه فقط به دلیلِ آن که یک «قهرمان کلاسیک تنها»ست [که مخصوصاً در فیلم دوم، به شکل درخشانی شاهدش بودیم] بلکه به دلیلِ «بازی سرنوشت» که مضمونِ اصلی «تراژدی‌های کلاسیک» است؛ البته این وجه تراژیک را شما از آغازِ کارِ سینما در آثار اکشن شاهدید اما تفاوت در «کیفیت فیلم‌نامه» و «کیفیت بازی‌ها» و «کیفیت کارگردانی»ست.

سه. سریِ «جان ویک» را می‌توان خلاصه‌ی اکثرِ زیرژانرهای اکشنِ تاریخِ سینما دانست؛ از آثاری که در «صحرا» و با شخصیت‌های عربی می‌گذشتند تا آثار سامورایی سینمای ژاپن و حتی سینمای رزمی هنگ‌ کنگ [که تا پیش از الحاقِ دوباره این سرزمین به چین، سینمایی پرمخاطب اما اغلب با آثاری کم‌کیفیت و بی‌کیفیت بود (گرچه آثار درخشانی هم در این سینما پدید آمد با فیلم‌نامه‌های خوب و طراحی باله‌وار حرکت‌های رزمی… اشتباه نشود! منظورم آثار هنگ ‌کنگی بروس لی و جکی چان نیست که در قیاس با متر و معیارهای اروپایی و امریکایی، آثارِ حداکثر متوسطی بودند)]؛ این نوع تلفیق، گرچه در آثار سینماییِ پیش از سری «جان ویک» هم دیده می‌شود با این همه، کیفیتِ «نوع تلفیق» از «جان ویک ۲» به بعد، فقط قابلِ قیاس با همین حد از کیفیتِ تلفیق در «Westworld» جاناتان نولان است.

چهار. دو شخصیت در «جان ویک ۴» از یک فیلم و یک سریال دیگر، به وام گرفته و به شکلِ خلاقانه‌ای در این فیلم، «اجرا» شده‌اند:

الف. شخصیتِ «کین» با بازی درخشان «دانی ین» [بدلکار، هنرپیشه، کارگردان، تهیه‌کننده اهل چین؛ ین یکی از مشهورترین ستاره‌های فیلم‌های اکشن در هنگ کنگ است همچنین استاد هنرهای رزمی و یکی از پُردرآمدترین بازیگران آسیا؛ به طور مثال، ین در سال ۲۰۱۳، ۲۲۰ میلیون دلار هنگ کنگ (حدود ۲۸ میلیون دلار آمریکا) از چهار فیلم و شش آگهی به دست آورد] که مهم‌ترین شخصیتِ فیلم، بعد از شخصیت «جان ویک» است، یک قاتلِ نابیناست که به طور مستقیم از فیلم «روگ وان» [پیش‌درآمدِ جنگ ستارگان: قسمت چهارم – امیدی نو] و شخصیت جنگجوی نابینای آن -با بازی همین بازیگر- به وام گرفته شده.

ب. شخصیت «شیمازو کوجی، مدیر هتل کانتیننتال در اوزاکا» با بازی باز هم درخشان «هیرویوکی سانادا» وامی‌ست از شخصیتِ ژاپنی فصل دوم «Westworld» با بازی همین بازیگر [در فصل سوم هم حضور دارد اما خصوصیات‌اش عوض شده]؛ «سانادا» بازیگر واقعاً خوبی‌ست که قادر است بدون تلاشِ فراوان، قاب را به تسخیر خود درآورد.

نکته جالب توجه شاید این باشد که شخصیتِ کلاسیکِ «شمشیرزن نابینا» از سینمای ژاپن آمده است و سینمای هنگ کنگ در پاسخ به این شخصیت، «شمشیرزن یک‎دست» را خلق کرد [در یکی از فیلم‌های سری «شمشیرزن نابینا»، او به خاطرِ «اختلافِ زبانی»، با «شمشیرزن یک‌دست» درگیرِ مبارزه‌ای تراژیک می‌شود] و حالا، چینیِ «شمشیرزنِ یک‌دست» با ژاپنیِ «شمشیرزن نابینا» یکی شده‌اند!

نوجوان‌ها را از خانه‌هاشان بکشان به سالنِ سینما!

به عنوانِ یک «مخاطبِ خاص سینما»، چندان با ریتم و اجرای صحنه‌های اکشن «جان ویک ۴» [در قیاس با ریتم و اجرای فیلم دوم همین سری] راضی نیستم گرچه درک می‌کنم که چرا «چاد استاهلسکی» به عنوان کارگردان فیلم، به سراغِ چنین ریتم و اجرایی [که سینمایی نیست و از بازی‌های اکشنِ ویدئویی به وام گرفته شده] رفته است؛ «نوجوان‌ها را از خانه‌هاشان بکشان به سالنِ سینما!» واقعیتِ بی‌ترحم سینما این است که «فروش گیشه» حرفِ اول را می‌زند و کارگردانی که نتواند به تأمین‌کنندگانِ مالی فیلم، ثابت کند که توانِ موفقیتِ در گیشه را دارد، کارش تمام است!

همه چیز برای مردن قهرمان -به عنوان انسان تنهای معاصر- آماده است

«بودن یا نبودن، حرف در همین است، آیا بزرگواری آدمی بیشتر در آن است که زخم فلاخن و تیر بختِ ستم‌پیشه را تاب آورد، یا آنکه در برابر دریایی فتنه و آشوب سلاح برگیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن، نه بیش؛ و پنداری که ما با خواب به دردهای قلب و هزاران آسیب طبیعی که نصیب تن آدمی‌ست پایان می دهیم؛ چنین فرجامی سخت خواستنی‌ست.» [هملت/ ویلیام شکسپیر]

اگر «ایده درخشان» تلفیق جهان «جان ویک» با جهان «هملت» نبود شاید این فیلم نمی‌توانست به این میزان از محبوبیت دست پیدا کند. سکانسِ تعیین‌کننده‌ی فیلم، به طور مشخص از صحنه دوئل مشهور «هملت» به وام گرفته شده و حتی «جان ویک» در این سکانس، با درآوردنِ کتِ مشهورش، با پیراهن، از لحاظ ظاهری هم به هملت شبیه شده و نمای روی پلکان هم، باز هم یادآور پایانِ هملت است. تلمیحات دیگری را هم از نمایش‌نامه شکسپیر شاهدیم از جمله زخمی شدن جان ویک با شمشیر [در حالی که دوئل با اسلحه گرم است] و نوشیدنِ پیش از دوئل. [در هر دو، لااقل شک به «مسموم کردن تیغه شمشیر و نوشیدنی» با توجه به سابقه‌ی ذهنی مخاطبان از «هملت» وجود دارد.] تفاوت «جان ویک» با «هملت» در این است که او خاستگاه اشرافی یا سلطنتی ندارد، از کفِ خیابان است؛ با این همه، جمله پایانی شخصیتِ «وینستون اسکات، مدیر هتل کانتیننتال در نیویورک» با بازی درخشان «ایان مک‌شین»، مخاطب را دچار شک می‌کند که شاید «جان ویک» هم در گذشته، تبارنامه‌ی اشرافی داشته.

یک بازیگر آینده‌دار دیگر

«شامیر اندرسون» بازیگرِ چندان شناخته‌شده‌ای نیست اما بازی‌اش در این فیلم -در نقش یک جایزه‌بگیر- حیرت‌انگیز است و اگر تهیه‌کنندگانِ این سری از فیلم‌ها، قصدشان توسعه تام و تمام این دنیا باشد، بعید نیست که خوش‌شانسی بیاورد و برای خودش، صاحبِ فیلم مستقلی هم شود!

تماشای «جان ویک ۴» در نماوا

نوشته «جان ویک ۴»؛ خداحافظ هملت اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط