«استخراج ۲»؛ جذب تماشاگر با بخشِ غیرِروشنفکرانه‌ی سینمای بی‌داستان

امتیاز دهید post

مجله نماوا، یزدان سلحشور

یک. احتمالاً تعدادِ پُرشماری از تماشاگرانِ سینما، نه تنها از سینمای بدونِ داستانِ روشنفکرانه خوش‌شان نمی‌آید که از آن متنفرند! اما نکته‌ی جالبِ قضیه این است که همین تعداد از تماشاگران، وقتی در مقابلِ حقِ انتخابِ دیدنِ یک فیلمِ بی‌داستانِ هالیوودی یا در اصطلاح تجاری قرار می‌گیرند، حتی اگر آن فیلم امتیاز پایینی در IMDb داشته باشد، اغلب از دیدن‌اش صرفِ نظر نمی‌کنند! «استخراج ۲» البته فیلمی با امتیاز پایین نیست و تا این لحظه [زمان نوشتن این متن] با ۵۵ هزار رأی‌دهنده، از امتیاز ۷.۱ برخوردار است که امتیاز قابلِ توجهی‌ست. صاحبِ موفقیت‌های دیگری هم شده از جمله: رکورد بهترین افتتاحیه را در تاریخ سرویس نتفلیکس شکسته؛ طبق اعلام سرویس نتفلیکس، در سه روز اول انتشارش، این فیلم، حدود ۴۳ میلیون بار توسط مخاطبانی از سرتاسر جهان دیده شده یعنی مردم دنیا، این دنباله [دنباله‌ی «استخراج/ ۲۰۲۰»] را کم و بیش در مرز ۸۸ میلیون ساعت دیده‌اند. با توجه به این آمار، این اثر بسیار موفق‌تر از The Mother با بازی جنیفر لوپز بوده که ماه قبل منتشر شد. همچنین مخاطبان، استقبال‌شان از این دنباله نسبت به Glass Onion: A Knives Out Mystery بیشتر بوده؛ تازه، Glass Onion بزرگ‌ترین کمپین تبلیغاتی تاریخ آثار نتفلیکس را هم در پس‌زمینه داشته اما از نظر تعداد مخاطبان، در سه روز ابتدایی انتشار، به این فیلم باخته! می‌بینید؟! پس مشکلِ آثارِ تجاری و عامه‌پسند ایرانی که بدون داستان، بیشتر از ۷۰ سال ساخته شده‌اند و باز هم ساخته می‌شوند، بدونِ داستان بودن‌شان نیست [امری که منتقدانِ سینمایی ما، بسیار درباره‌اش نوشته‌اند!] مشکل‌شان این است که وقتی داستان را از فیلم گرفته‌اند چیزی برای جایگزینی، نداشته‌اند. حالا سؤال این است که «استخراج ۲» چه چیزی را برای جایگزینی داشته؟

دو. به گمانم، اول باید این قضیه را روشن کرد که منظور از سینمای بی‌داستان چیست؟ می‌دانیم که میان «روایت» و «داستان» تفاوت‌هایی وجود دارد و هیچ متنی، بدون «روایت» نیست حتی اگر یک نامه‌ی اداری باشد! [البته اختلافِ نظرهایی این وسط وجود دارد بنابراین فقط می‌چسبم به نظرِ خودم که نظرِ جمعی از طرفینِ دعوا هم هست!] در سینما و تلویزیون، «داستان» با موازین «فیلم‌نامه» سنجیده می‌شود که باز هم نظراتِ زیادی این وسط مطرح است اما در اینجا من متکی هستم به نظرات «سید فیلد» در این باره [یکی از نظریه‌پردازان آمریکایی سینما در حوزه فیلم‌نامه‌نویسی؛ فیلم‌نامه‌نویسان زیادی در سراسر دنیا از سرمشق سید فیلد در فیلم‌نامه‌نویسی تبعیت می‌کنند. الگوی او هم‌اکنون یکی از رایج‌ترین الگوهای فیلم‌نامه‌نویسی در هالیوود است. سید فیلد تا آخرین روزهای زندگی‌اش، در دانشگاه جنوب کالیفرنیا در بخش نگارش حرفه‌ای فیلم‌نامه مشغولِ تدریس بود] که معتقد بود که هر صفحه‌ی فیلم‌نامه باید معادل یک دقیقه‌ی فیلم باشد و همچنین در یک فیلم‌نامه‌ی حرفه‌ای، نباید اثری از دستورالعمل‌های سینمایی و اجرایی کار باشد چون این کارها، کارِ فیلم‌نامه‌نویس نیست کار کارگردان و مدیر فیلمبرداری و … است بنابراین «فیلم‌نامه» با «استوری بُرد» [storyboard، پلی میان یک فیلم‌نامه مکتوب و جهان تصویری رسانه‌های بصری‌ست. اگر داستان به شکل فیلم‌نامه نوشته شده باشد باید بهترین میزانسن برای هر صحنه طراحی شود. در رسانه‌های بصری بیانِ داستان با تصویر، گامی لازم است تا کشف کنید که داستان چگونه به فیلم ترجمه خواهد شد. این رویکردِ تصویری اجازه می‌دهد تا بهترین راه را برای بیان تصویری هر کُنش داستان بیابید. علاوه بر کشف نحوه بیان تصویری داستان باید بر روی مشخصات سینمایی فیلم مانند زوایای دوربین، ترکیب‌بندی، تداوم، حرکت اشیاء و شخصیت‌ها، برش‌ها، ژست‌ها، حالات چهره و تا حدی ریتم کار کرد. «برباد رفته» یکی از اولین فیلم‌ها با استوری بُرد کامل است. دیوید سلزنیک، ویلیام کامرون منزیس را که طراح تولید بود، استخدام کرد تا تمام صحنه‌های فیلم را طراحی کند. بسیاری از فیلم‌های صامت با بودجه بالا نیز دارای استوری بُرد بودند ولی در دهه ۱۹۷۰ بسیاری از این موارد در حین پاکسازی استودیوها از دست رفتند] بسیار متفاوت است و حتی تفاوت‌اش با نسلِ بعدیِ آن یعنی «موشن گرافیک» [مزیت‌اش فقط «تحرک» صحنه‌های انیمیشنی نیست بلکه در مدل‌های جدید و براساسِ هوش مصنوعی، امکانِ گزینش بهترین حرکتِ ممکن در میان صدها و گاهی هزارها گزینه را هم به شما می‌دهد] خیلی بیشتر است و این تفاوت، مخصوصاً در موردِ آثاری مثل «استخراج ۲» خودش را به شکلِ کاملاً چشم‌گیری نشان می‌دهد. نتیجه این که، فیلمی که صفحاتِ فیلم‌نامه‌اش خیلی کمتر از دقیقه‌های آن است یا اصلاً داستان ندارد یا داستان‌اش، آن قدر ناچیز است که در حد یک فیلم بلند نیست! مردم وقتی فیلم‌های خاص یا در اصطلاح هنری را می‌بینند و از درِ سالنِ سینما تا خانه‌ها‌شان، موکَنان و برسرزنان می‌دوند، مشکل‌شان در واقع، کم بودنِ صفحاتِ فیلم‌نامه‌ی این فیلم‌هاست [و باید روراست بود! اغلبِ اوقات هم، اصلاً فیلم‌نامه‌ی مکتوبی وجود ندارد!] و چون این دسته از آثار، هم «متفاوت»اند هم ریتم متفاوتی دارند، مخاطبان عام به آن‌ها می‌گویند «دیوانه‌بازی»! اما در مورد آثار غیرِروشنفکرانه‌ی سینمای بدون داستان، چنین عکس‌العملی ندارند چون ریتم تند و حرکت و نماهای خیلی کوتاه و صحنه‌های اکشن، فرصتِ چنین فکری را به آنها نمی‌دهد! [هالیوود از همان آغازِ کار، یکی از چیزهایی که از سینمای هنری دزدید همین عملکرد سینمای بی‌داستان بود که توانست آن را بدل به دلار کند!]

سه. «استخراج ۲» البته در دو مورد، حتی با فیلم‌های پرفروش بدونِ داستانِ هالیوود در نیم‌قرن اخیر متفاوت است که نوعی رکوردزنی محسوب می‌شود! اول، نزدیک شدن به بی‌داستانی محض که حتی در آثار روشنفکرانه‌ی بدونِ داستان هم به ندرت دیده می‌شود و دوم، استفاده از سکانس‌پلان‌ها [آن هم نه در یک مورد، که در چندین مورد متفاوت در یک فیلم] که اصلاً نوعی خودکشی گیشه‌ای در آثار بدون داستان تجاری محسوب می‌شود که نماهای خیلی کوتاه، اساسِ کارشان است. بیاییم ببینیم که خالقانِ فیلم در این دو مورد چه کرده‌اند[منظورم البته از خالقانِ فیلم، در این موردِ خاص، سم هارگریو کارگردانِ تازه‌کار فیلم نیست بلکه منظورم، برادران روسو تهیه‌کنندگان این فیلم است که خالقانِ واقعی آن هستند در واقع روندِ تولیدِ این فیلم، از این نظر بسیار شبیه روندِ تولیدِ حرفه‌ای سریال‌های تلویزیونی بوده]:

الف. کلِ وقایعِ این فیلم را احتمالاً بشود در یک پاراگراف خلاصه کرد! [منظورم البته، خلاصه‌ی مفید یک فیلم نیست! منظورم همه‌ی فیلم است!] باقیِ فیلم را صحنه‌های اکشنِ طولانی پُر کرده است امری که فقط در آثار کم‌هزینه و کم‌فروش و کم‌امتیاز تجاری شاهدیم که تقریباً ایده‌ای برای ساخته شدن ندارند! با این همه، حاصلِ کار، با آن دسته از فیلم‌ها، بسیار متفاوت است یعنی برادران روسو، شیوه‌ی ساختِ فیلم بدونِ داستان تجاری را «بازتعریف» کرده‌اند و توانسته‌‌اند با اکشنِ صرف، که بخش اعظمِ این فیلمِ ۱۲۲ دقیقه‌ای را تشکیل داده و با قصه‌ای که از فرطِ تکرار، فقدانِ خلاقیت و کوچکیِ محض، فقط با آثارِ بسیار کم‌بودجه هالیوود قابلِ قیاس است [آثاری که حدود ۲۰۰ فیلم در سالِ هالیوود را تشکیل می‌دهند و قبلاً صرفاً در ویدئوکلوب‌ها پخش می‌شدند و الان در شبکه‌های پخش خانگی و برخی کانال‌های کم‌نام و بی‌نام ماهواره‌ای] فیلمی را عرضه کنند که در سطح جهانی دیده شود. در عینِ حال، ایده‌ی به‌شدت کوچک و فیلم‌نامه‌ی تقریباً نامرئیِ این فیلم باعث نشده که فیلم، اثرِ غیرِخلّاقی به نظر برسد. برادران روسو، با ساختِ این فیلم ثابت کرده‌اند که آثارِ روشنفکرانه‌ی هنری، هنوز چیزهای زیادی برای کمک به گیشه‌ی هالیوود در آستین دارند!

ب. سکانس‌پلان‌ها، قبلاً در آثار داستانی سینمای پُرفروش، سابقه‌ی درخشان داشته‌اند اما پیش‌بردنِ یک اکشنِ بسیارشلوغِ بدونِ داستان با چنین شیوه‌ای، حداقل روی کاغذ، امری تقریباً محال به نظر می‌رسد! آنچه ما در این فیلم می‌بینیم درس‌هایی‌ست که برادران روسو از آثارِ میکلوش یانچو [کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و بازیگر مجارستانی؛ رکورددار پنج بار نامزدی بهترین کارگردانی از جشنواره بین‌المللی فیلم کن و برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره کن برای فیلم «سرود سرخ» در سال ۱۹۷۲؛ او سال ۱۹۷۹ در جشنواره کن، سال ۱۹۹۰ در جشنواره ونیز و سال ۱۹۹۴ در بوداپست جایزه یک عمر دستاورد دریافت کرد و بر سینمای زمانه‌ی خود و پس از خود، تأثیری پایدار بر جا نهاد] آموخته‌اند یانچو در میانِ کارگردانانِ سکانس‌پلان‌ساز، یک نمونه‌ی بدونِ تکرار است او می‌توانست چنین سکانس‌هایی را در زمانی که سینما فاقدِ امکاناتِ دیجیتال فعلی بود، در صحنه‌های بسیار پُرجمعیت جلویِ دوربین ببرد و در حالی که آثارِ روشنفکرانه‌ی هم‌عصر او، ریتمِ بسیار کُندی داشتند، آثارِ روشنفکرانه‌ی خود را گاه در حدِ آثارِ تجاری، پُرمخاطب سازد. سینمای تجاری هالیوود احتمالاً تاکنون، در این حد مدیونِ آثار یانچو نبوده است.

چهار. به رغمِ تمامیِ این تعریف‌ها، من چندان طرفدارِ این فیلم نیستم! چرا؟ چون برادرانِ روسو به رغمِ اینکه تا این حد موفق بوده‌اند اما در تجسم‌بخشیِ باله‌وارِ سکانس‌های اکشن، به بهترین آثارِ این گونه، حتی نزدیک هم نشده‌اند احتمالاً به این دلیل که تصورشان از «واقع‌گرایی در فیلم»، همان «واقع‌گرایی» بوده نه مثلِ من و افرادی چون من، که تصورشان از «واقع‌گرایی در هنر»، «واقع‌نمایی در هنر» است!

تماشای «استخراج ۲» در نماوا

نوشته «استخراج ۲»؛ جذب تماشاگر با بخشِ غیرِروشنفکرانه‌ی سینمای بی‌داستان اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط