«توهمات گمشده»؛ رؤیاهایی که در کابوس می‌میرند

امتیاز دهید post

مجله نماوا، علیرضا نراقی

فیلم «توهمات گمشده» ساخته زاویر جیانولی درباره گم شدن است؛ یا شاید غرق شدن، شاید هم فرو رفتن. در شهری که تازه دارد از درون لجن‌زار، بی‌اخلاقی و تبعیض خود را پالوده و دگرگون می‌کند. لوسین قهرمان این داستان از زادگاه کوچک خود به شهر پا می‌گذارد تا رؤیاهای خود را به واقعیت تبدیل کند، اما در حقیقت خود را در کابوسی سراسر آشفته پیدا می‌کند که سرانجامی جز یک تراژدی دردناک ندارد. لوسین سرآخر ناامید و تباه شده در رودی که هنوز روشن نیست در آن تطهیر خواهد شد یا غرقِ مرگ، دست از امید می‌کشد تا شاید این آغاز زندگی آزموده متفاوت‌تری برای او باشد.

امیدواری و شوکتِ شهر برای این جوانِ خام، چیزی جز اوهام مخدرگونه به بار نیاورد و جملات جعلی و پر تکرار در روزنامه‌های پاریسی را جایگزین اشعار نابی کرد که در دوران معصومیت و عاشقی می‌سرود. فیلم «توهمات گمشده» بر مبنای یکی از مشهورترین آثار ادبی قرن نوزدهم فرانسه به همین نام نوشته انوره دو بالزاک ساخته شده است. بالزاک در این رمان که اولین بار در سال ۱۸۳۷ منتشر شد به خوبی آشوب پایان یک دوران و انتظار برای آغاز دورانی تازه را روایت می‌کند. او دریچه‌ای مناسب‌تر از معصومیت شبه‌روستایی یک جوان مستعد را برای روایت این دوران بی رحم انتقال، پیدا نمی‌کند. لوسین از نقطه نظر یک جوانِ کم‌رو، کم‌تجربه و یتیم چشم به شهر می‌گشاید، اما آرام آرام روح خود، ذهن و قلمش را به شیطان می‌فروشد، شیطانی که در پس شهر و دوگانه‌های سیاسی لیبرال و سلطنت‌طلب و … نهفته است. گویی لوسین که با معشوقه خود لوئیز به پاریس می‌آید، همچون نخستین انسان از آسمان بسیط به زمین آلوده تبعید می‌شود. آرمانی که لوسین را به پاریس می‌کشاند همان چیزی است که تن دادن هر انسانی را به جاکن شدن و رنج غربت ممکن می-کند؛ او در جستجوی کسی شدن است. لوئیز معشوقه لوسین زنی اندوهگین است که از نظر طبقاتی به اشراف تعلق دارد و سرنوشت این عشق آغازینِ محال و ناهمگون از همان ابتدا معلوم است، هر چند که آنچه در جوان خام برجا می-گذارد همان اثر از یادنرفتنی هر عشق آغازینی است. این عشق در لوسین آواره، بی‌کس و تهی‌دست، انرژی عظیمی از عصیان و جاه‌طلبی را آزاد می‌کند. اما این عصیان و جاه طلبی یک شاعر نیست، بلکه طغیان یک نیروی جوان طرد شده است که جز انتقام از آنچه او را انکار می‌کند چیز دیگری نیروی حرکتش نیست.

باید برای درک مسیری که لوسین طی می‌کند به مفهوم گمگشتگی بیشتر توجه کنیم. گم‌گشتگی مختص انسان‌های بی تعلق است، انسان‌هایی بی‌کس که خواسته یا ناخواسته رشته پیوندی با دیگران ندارند، گمگشتگی محصول این ناماندگاری در دیگری است، محصولی از همزیستی تنهایی و فقر. حال اینجا در بستر زمانی «توهمات گمشده» این بی‌کسی و فقر به معنی جدا بودن از طبقه اشراف و نجبا هم هست، به معنی تنزل و تخفیف یافتن اصل وجود انسان و کرامت ذاتی او، پس شدن همان به رسمیت شناخته شدن است، نام و شهرت لوسین به معنای ورود او به جهان انسان‌هاست، به معنای امکان خودیابی است، اینجا هویت مفهومی انتزاعی و فلسفی در ذهن نیست، بلکه نیازی انضمامی و ضروری در جهان واقع است. لوسین برای اینکه اشعارش خوانده و فهمیده شود نیازمند هویت یافتن و نامدار شدن است و اصلاً به همین دلیل است که پا به صحنه مبتذل، خشن و پر فساد روزنامه‌ها می‌گذارد، چرا که نامش بر صفحه پاک نشدنی روزنامه هک خواهد شد؛ غافل از آنکه سرانجام کلمات برجا مانده بر صفحات روزنامه در بادهای زمانه گم می‌شوند و هیچ بنیان استواری برای بودن شاعر به وجود نمی‌آورند.

«توهمات گمشده» یک اثر کلاسیک و بزرگ است که می‌تواند برای مخاطب امروز غریب و ثقیل باشد، اما اقتباسی که زاویر جیانولی با همکار نویسنده‌اش ایوز استاوریدیس انجام داده‌اند به روز است و با زمانه ما عمیقاً ارتباط بر قرار می‌کند. با اینکه فیلم تغییری اساسی در رمان ایجاد نکرده است و همچنان یک فیلم با طراحی لباس و صحنه مجللِ گذشته گراست و زبان و ادبیاتی ویژه و متفاوت دارد، اما ریتم و فرم حرکت فیلمنامه در زمان و روایت سلسله رخدادها شبیه به اثری امروزی است که با فشرده‌سازی زیاد و در عین حال سیالیتی روان پیش می‌رود و مخاطبش را لحظه‌ای دچار ملال و بی ارتباطی نمی‌کند. درست است که داستان بالزاک یک رمان کلاسیک شده در توصیف دقیق یک فضای واقعی تاریخی است، اما در بازخوانی و بازتعریف فیلم تبدیل به یک اثر تراژیک درباره یک زندگی فراتر از دوران خود شده است چرا که مفاهیم عام و همه شمول رمان را در عین ترتیب دادن تصویری نسبتاً قانع‌کننده از سه قرن پیش، برای زمانه ما برجسته ساخته است. مفاهیم و عناصر مضمونی فیلم به خوبی با مفاهیم و مضامین امروزی ما ارتباط برقرار می‌کند؛ از جمله مفهوم شهرت و هویت یابی عمومی که به امری پر تنش در زمانه ما تبدیل شده و گویی شبکه‌های اجتماعی قرن ما، همان روزنامه‌های قرن هجدهم و نوزدهم پاریس پیش از جمهوری هستند. اقتباس زاویر جیانولی ویژگی دیگری هم دارد و آن اینکه از توصیفات و تفسیرهای اثر مبدأ برای ساختن جهان درونی فیلم بهره برده است، اصولاً در اقتباس‌های سینمایی از رمان‌ها، وقایع به صورت فشرده و بدون توصیفات معنایی نویسنده برداشت و بازنویسی می‌شوند، اما در اقتباس حاضر با هویت دادن و شخصیت بخشی به صدای راوی، ما بیش از آنچه از یک اثر سینمایی انتظار می‌رود مشغول روایت راوی می‌شویم و اینچنین است که ادبیات تبدیل به واسطه مهم و جذابی در ارتباط مخاطب با فیلم می‌شود.

تماشای «توهمات گمشده» در نماوا

نوشته «توهمات گمشده»؛ رؤیاهایی که در کابوس می‌میرند اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط