یادآوری مایکروسافت که همه کاره هوش مصنوعی است

امتیاز دهید post

اگر مطمئن نبودید که مایکروسافت چه احساسی در مورد هوش مصنوعی دارد، ساتیا نادلا، مدیر عامل شرکت اینجاست تا به شما بگوید: آنها آن را دوست دارند. خیلی دوست دارند. در گزارش سالانه این شرکت، او نامه ای به سهامدارانی که هوش مصنوعی را از هر نظر افزایش می دهند، می نویسد. و فهمیدن دلیل آن سخت نیست: او به وضوح معتقد است که این بزرگترین، شاید تنها پیشرفت در محاسبات است که در بیش از یک دهه واقعاً اهمیت داشته است.

اگرچه کسب‌وکار مایکروسافت خوب است، اما می‌توان فکر کرد که آنها تا حدودی چرخ‌های خود را می‌چرخانند، بخشیده می‌شوید. پیشنهادهای آنها برای ورود به موبایل، جستجو و سخت‌افزار همگی متوقف شده و یا کاهش یافته است و آزمایش‌های متعدد محصول نتوانسته‌اند به بازارهای مربوطه خود نفوذ کنند.

از سوی دیگر، تجارت ابری آنها بسیار قوی است و آنها به طور فزاینده ای شرکت و محصولاتش را بر اساس این فرض شکل داده اند. اما حتی آن موفقیت هم کم کم کمرنگ می‌شد، زیرا هر چقدر هم که سودآور باشد، تنها فضای زیادی برای نوآوری در آنجا وجود دارد.

برای سال‌ها آن‌ها باید مطمئناً روندها را زیر نظر داشته باشند و ببینند که آیا پیشرفت جدیدی ارزش پذیرش دارد یا خیر. وب اجتماعی؟ نه – کار زیاد است. تناسب اندام؟ ساده تر بودن زیرساخت آنها. بلاک چین؟ زائد و پرخطر. متاورس؟ خیلی خنده دار.

مایکروسافت مانند یک موج سوار در آرامش، آرام و متعجب منتظر ماند. سپس موج هوش مصنوعی از زیر آنها بلند شد – و آنها شروع به پارو زدن برای زندگی عزیز کردند.

مکان مناسب، زمان مناسب

همانطور که نادلا در نامه سالانه خود می نویسد:

این نسل بعدی هوش مصنوعی هر دسته نرم افزاری و هر تجارتی از جمله کسب و کار ما را تغییر می دهد. چهل و هشت سال پس از تأسیس، مایکروسافت همچنان یک شرکت نتیجه‌بخش باقی می‌ماند، زیرا بارها و بارها – از رایانه شخصی/سرور، تا وب/اینترنت، تا ابر/موبایل- ما با تغییرات پارادایم فناوری سازگار شده‌ایم. امروز، در حالی که این دوره جدید را رهبری می کنیم، یک بار دیگر این کار را انجام می دهیم.

سپس چند نمونه از جاهایی که هوش مصنوعی در تمام واحدهای تجاری، محصولات و تلاش‌های بلندمدت آنها جاسازی شده است را دنبال می‌کند. این یک سرگرمی برای مایکروسافت نیست – آنها در واقع تصمیم گرفته اند که این مرحله بعدی محاسبات شخصی و تجاری است.

و این فقط یک توانمندساز نیست، مانند یک پیشرفت سیلیکونی که باعث می‌شود مراکز داده دو برابر کارآمدتر کار کنند، یا باتری‌ای که دو برابر بیشتر دوام می‌آورد. این به اصطلاح یک ترانسفورماتور است:

قوس طولانی محاسبات، از بسیاری جهات، با تعقیب رابط های شهودی فزاینده انسان و رایانه – صفحه کلید، موس، صفحه نمایش لمسی، شکل گرفته است. ما بر این باوریم که اکنون به گام بزرگ بعدی رو به جلو – زبان طبیعی – رسیده‌ایم و به سرعت فراتر خواهیم رفت، تا نیت خود و دنیای اطرافمان را ببینیم، بشنویم، تفسیر کنیم و درک کنیم.

تقریباً می‌توانید ستاره‌ها را در چشمان او ببینید: تصور کنید در رأس یک شرکت فناوری بزرگ مانند مایکروسافت در جریان تحولی به این بزرگی قرار بگیرید! آن‌ها قبلاً به فکر عبور از کنار ماوس و صفحه‌کلید بوده‌اند، اما تاکنون رابط‌های زبان طبیعی آن‌ها (مانند کورتانا) و سخت‌افزار جایگزین (مانند هولولنز) از سطح ترفندهای سالنی فراتر نرفته‌اند.

اما از روی خوش شانسی یا آینده نگری، اتفاقاً از پیشرو در هوش مصنوعی زبان طبیعی حمایت کردند: OpenAI. نه تنها این فناوری در واقع مانند یک تغییر دهنده واقعی بازی به نظر می رسد، بلکه نحوه شکسته شدن کوکی آنها را به شکلی منصفانه به رقیب همیشگی گوگل نشان می دهد. گوگل، به نوبه خود، با تغییر سریع به هوش مصنوعی، با وجود ایجاد درونی مفاهیمی که آن را فعال می کند، گرفتار پای صاف شده است. آنها در حال تلاش برای بازگشت هستند، اما این شرکت همیشه تلاش کرده است تا با موفقیت پشت یک مفهوم متحد جمع شود، و این بار ممکن است تفاوتی نداشته باشد.

این اتحاد بین مایکروسافت و OpenAI برای هر دو آزاد است. OpenAI یک سرمایه گذار و مشتری ترکیبی با جیب های بی انتها و تمایل خالصانه برای ادغام ابزارهای هوش مصنوعی در هر گوشه ای از تجارت خود به دست می آورد. مایکروسافت از ضرورت خجالت‌آور ظاهر شدن – آن‌طور که در واقع هست- بسیار عقب‌تر از منحنی توسعه هوش مصنوعی در امان است، زیرا می‌تواند به سادگی محصول پیشرو بازار را به عنوان محصول خود معرفی کند. نادلا هیچ اشاره‌ای به آموزش مدل‌های بنیادی مایکروسافت نمی‌کند، اگرچه آنها به احتمال زیاد این کار را به آرامی برای محافظت در برابر خیانت انجام می‌دهند، زیرا تلاش‌های آنها در مقایسه با حرکت رو به جلو مشارکتش کمرنگ است.

تصور کنید اگر وضعیت برعکس می شد و این گوگل بود که با OpenAI یک معامله تصادفی انجام می داد و مایکروسافت را در سرما کنار می گذاشت. مایکروسافت حتی بدتر از گوگل خواهد بود، زیرا مجبور است برای ساختن LLM های بسیار خوب تلاش کند، و هر ماه که آنها تلاش می کردند به عقب برسند، شاهد بودند که رقیب خود میلیون ها کاربر دیگر را به دست می آورد.

بنابراین جای تعجب نیست که مایکروسافت مبالغ هنگفتی را برای تقویت موقعیت خود و تا حد امکان گسترش و تعمیق همکاری خود با OpenAI هزینه می کند.

لعنت به اژدرها

با این حال، یکی از نکات نگران‌کننده‌ای که نادلا به آن توجه کرد، توصیف دومین مورد از دو پیشرفتی بود که او احساس می‌کند این دوران هوش مصنوعی را تعریف می‌کند: «ظهور یک موتور استدلال قدرتمند جدید».

اگر اصلاً با نحوه کار این نسل از مدل‌های هوش مصنوعی آشنا هستید، می‌دانید که آنها استدلال نمی‌کنند، بیشتر از اینکه یک ماشین‌حساب وقتی از آن می‌خواهید دو عدد را ضرب کند، استدلال نمی‌کنند.

البته نادلا در این مورد ساده لوح و بی اطلاع نیست. او می داند که در اینجا چه می گوید – که این سیستم ها عملکردهایی را انجام می دهند که از بسیاری جهات با استدلال قابل تشخیص نیستند. درخواست از یک کامپیوتر برای خلاصه کردن یک سند متنی طولانی و داشتن آن، یا حتی انجام این کار در پنج متری آمبیک، بسیار جادویی است – زیرا تا همین اواخر، فقط کسانی که قدرت استدلال داشتند می توانستند این کار را انجام دهند.

همانطور که مشخص است، الگوهای زبان به اندازه کافی قابل پیش بینی هستند که برخی از وظایف استدلالی را می توان به کارهای آماری تقلیل داد. این به خودی خود به اندازه کافی قابل توجه است که ما نیازی به تذهیب نیلوفر با تفکر جادویی نداریم.

اما این زبان نشان‌دهنده اعتمادی است که سیستم‌های هوش مصنوعی در پشتیبانانی مانند مایکروسافت ایجاد کرده‌اند. آنها توانایی زیادی دارند، اما با تنها چند سال زندگی، هنوز در مراحل اولیه هستند. آنها توانایی بیشتری خواهند داشت، بله، اما ما محدودیت های آنها را نیز یاد خواهیم گرفت، و احتمالاً تنها زمانی که این محدودیت ها قبلاً آسیب های جدی ایجاد کرده باشد.

همانطور که متخصصان اخلاق هوش مصنوعی بارها هشدار داده اند، خطرات هوش مصنوعی برخی آخرالزمان های آینده یا سیستم های نظری نیست که کل صنایع را جابجا می کند، بلکه در کاربردهای بیش از حد مطمئن و ناآگاه سیستم هایی است که اکنون داریم. یک مدیر عامل با ستاره‌هایی در چشمانش می‌تواند با مدل‌های هوش مصنوعی که ذاتاً توانایی کافی برای انجام این کار را ندارند، آسیب‌های زیادی وارد کند.

اقدام متعادل کننده ای که مایکروسافت باید انجام دهد این است که با سرعتی سرمایه گذاری کند که آنها را از رقبای خود جلوتر بگذارد، اما نه آنقدر دور که در میدان مین قرار گیرند و دیگران از دور تماشا کنند. این نفرین مبتکر (یا در این مورد یکپارچه ساز) است که آنها باید اولین کسانی باشند که با خطرات جدید روبرو می شوند و به نظر می رسد مایکروسافت آماده است تا این نقش را با قرار دادن هوش مصنوعی در تقریباً هر کسب و کار ایفا کند. واحد و محصولی که در آن قابل تصور باشد.

از کجا خرید پیدا می کند؟ کجا بدبختانه شکست خواهد خورد؟ کجا شکایت را جذب خواهد کرد؟ کجا از وجود تنظیم خواهد شد؟ ساتیا نادلا نمی داند، اما او و سهامدارانش، به خدا، به هر طریقی می خواهند بفهمند. همه چیز دوباره هیجان انگیز می شود.

مطالب مرتبط