«اتاق معلمان»؛ مدرسه‌ای به وسعت جامعه

امتیاز دهید post

مجله نماوا، سحر عصرآزاد

فیلم سینمایی «اتاق معلمان» درامی مبتنی بر مسائل جاری در یک مدرسه است که با روایتی چندلایه؛ فراتر از مدرسه، دانش آموزان، معلمان و والدین، روابط انسانی در جامعه مدرن امروز را نشانه می‌گیرد.

ایلکر چاتاک نویسنده و کارگردان آلمانیِ ترک تبار، تازه‌ترین فیلم خود را بعد از چند فیلم کوتاه و بلند بر اساس فیلمنامه‌ای مشترک با یوهانس دانکر ساخته است. نویسنده‌ای که در نگارش فیلم‌های کوتاه و فیلم بلند «من بودم، من هستم، من خواهم بود» با چاتاک همکاری داشته است.

«اتاق معلمان» با به دست آوردن ۱۱ جایزه بین‌المللی از جشنواره‌های جهانی از جمله دو جایزه از جشنواره برلین و …، به عنوان نماینده کشور آلمان برای رقابت در بخش فیلم‌های بین‌المللی اسکار نود و ششم (۲۰۲۴) حضور دارد.

فیلم جدید چاتاک؛ قصه ساده و به ظاهر معمولی دارد که در تمام طول ۹۸ دقیقه از لوکیشن و اتمسفر مدرسه خارج نمی‌شود. رویکردی که با هوشمندی به ایزوله کردن فضا، مکان و درام بین کاراکترهایی که اتفاقاً کم هم نیستند و تمرکز بر مسئله محوری کمک می‌کند.

در واقع کاراکترهای حاضر در این مدرسه را می‌توان به سه گروه؛ دانش آموزان، معلمان و والدین تقسیم کرد که در کنار (مدرسه) که خود تبدیل به شخصیت می‌شود، تمثیلی از یک جامعه امروزی چندلایه هستند.

کدگذاری‌های لازم برای این تعمیم‌پذیری به گونه‌ای با ظرافت در لابلای درام، موقعیت‌ها، روابط و کاراکترها انجام شده که لطمه‌ای به جریان قصه جاری در لایه اولیه نمی‌کند ولی در عین حال راه را برای تجزیه و تحلیل‌های عمیق‌تر و ارجاعات گسترده باز می‌کند.

به گفته بهتر مفاهیم طرح شده، پیچش‌های ساده برآمده از روابط عادی جاری در یک مدرسه و بسط و گسترش آنها در چند لایه؛ به گونه‌ای که کاراکترهایی از هر قشر را به شیوه‌ای غافلگیرکننده و غیر کلیشه‌ای درگیر کند، زمینه‌ای ایجاد می‌کنند تا مخاطب حرکتی نرم و لغزان به زیرلایه‌های درام داشته باشد.

قصه خطی و ساده فیلم با محوریت یک معلم جوان تازه وارد؛ کارلا نوواک (لیونی بنش)، از سلسله دزدی‌هایی در یک مدرسه آغاز می‌شود که دانش آموزان و معلمان را به نوعی درگیر کرده و در ادامه آنها را در مظان اتهام و درگیری های دامنه دار قرار می‌دهد.

بر بستر چنین خط قصه‌ای؛ اتاق معلمان تبدیل به هسته ملتهب درام می‌شود که تصمیم‌گیری‌ها، بحث و جدل‌ها، تجزیه و تحلیل‌ها و حتی قطب‌بندی‌ها در آن نهادینه شده و به نوعی مکانی برای رویارویی کاراکترهایی است که هر یک خط فکری و دیدگاه خاصی را به مثابه اشلی کوچک از جامعه‌ای بزرگتر نمایندگی می‌کنند.

در میان این جمع حضور کارلا به عنوان یک معلم ایده‌آل گرا که روش‌های آموزشی- تربیتی سنتی را برنمی تابد و به آنها نقد و اعتراض دارد و حتی مخالفت می‌کند، شکل دهنده تقابل‌های به ظاهر کوچک و جزئی اما عمیق و معنادار در این جامعه کوچک است که درام را پیش می‌برد.

نکته مهم در پرداخت این فیلم؛ رویکرد نویسنده و کارگردان به کاراکترها و زاویه نگاه متعادل و به دور از تقسیم بندی سیاه و سفید به آنهاست که باعث می‌شود قصه به ظاهر ساده و آشنای محوری واجد تازگی در روند پیشرفت درام، اوج و فرودها و نقاط عطف تعیین کننده باشد.

از کارلا؛ شخصیت محوری که به عنوان قهرمان پیشبرنده فیلم معرفی می‌شود، عاری از لغزش نیست تا کاراکترهای پیرامونی که هر یک با شدت و ضعف دچار خطاهای ریز و درشت هستند. اشتباهاتی که گره ایجاد شده در مناسبات و روابط این جامعه نمونه‌وار را تبدیل به گرهی کور کرده و نهایتاً با شورش نمادین اُسکار کوهن (لئونارد استتنیش) و دخالت پلیس این گره لاینحل باقی می‌ماند.

نویسنده و فیلمساز از ابتدا در معرفی کارلا؛ به گونه‌ای برآمده از دل درام او را متمایز و واجد خصوصیاتی منحصر به فرد می‌کنند. معلمی که معتقد است (اثبات هر چیزی نیاز به بررسی دارد) و برای اثبات برابری یا نابرابری ۹/۰ با ۱، شاگردانش را به چالش می‌کشد. با طراحی چنین موقعیت ساده‌ای است که کاراکتر سازش‌ناپذیر اسکار که همواره راه حلی در چنته دارد، برجسته می‌شود.

این کاشت در خصوص رابطه خاص معلم- شاگردی کارلا و اسکار در ادامه نیز با تکیه بر خرده قصه‌ها و مولفه‌هایی همچون مکعب روبیک، طرح مسئله چگونگی ایستادن ۶ نفر روی بلندی و … به مرحله داشت می‌رسد.

برداشت و سنتز نهاییِ آنهم بعد از آسیب فیزیکی کارلا، جایی است که اسکار پس از حل مکعب روبیک؛ تکیه زده بر صندلی روی دوش مأموران پلیس همچون پادشاهی خلع شده از تخت، مدرسه را ترک می‌کند تا گسست را در این رابطه مخدوش شده، نهادینه کند.

کارلا در طول فیلم موقعیت‌های بحرانی و پیچیده‌ای را با فراز و نشیب طی می‌کند؛ به گونه‌ای که از معلمان تا دانش آموزان و والدین را مقابل خود می‌بیند و در تنهایی با کیسه زباله به مقابله با حمله عصبی پنیک وار می‌رود و … اما همینجاست که تنها سکانس ذهنی فیلم از زاویه دید او ثبت می‌شود.

سکانسی که برخلاف روند عینی و رئال فیلم، در راهروی مدرسه با توهم مشاهده افرادی مواجه می‌شود که همگی پیراهن ستاره‌ای بر تن دارند؛ همان پترنی که دزد احتمالی؛ خانم کوهن (اِوا لوباو) در فیلم سرقت از کیف پولش بر تن دارد!

همین یک سکانس به مثابه خرق عادت در ساختار روایی و تصویری فیلم می‌تواند جهان بینی فیلمساز را ورای دزد و دزدی و … متوجه دغدغه‌های ذهنی کارلا یعنی پیامدهای اخلاقی قضاوت با تکیه بر شیوه‌های غیراخلاقی کند که یکی از مفاهیم نهفته در زیرلایه درام است.

این چنین است که می‌توان مدعی شد «اتاق معلمان» در قالب قصه‌ای ساده و تکراری؛ به واسطه پرداخت و زاویه دید منحصر به فردی که انتخاب کرده، فراتر از جامعه کوچک مدرسه به عمق روابط و مناسبات در جوامع انسانی امروزی نگاهی آسیب شناسانه دارد. جامعه جهانی که متأسفانه قضاوت‌های مبتنی بر نژاد، قومیت، جنسیت، مذهب، ثروت، طبقه اجتماعی و … در آن بیداد می‌کند.

تماشای «اتاق معلمان» در نماوا

نوشته «اتاق معلمان»؛ مدرسه‌ای به وسعت جامعه اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط