«سونی»؛ روایتی از هم‌دستی زنانه

امتیاز دهید post

مجله نماوا، آزاده کفاشی

چه می‌شود که زن‌ها از شرایط جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند به ستوه می‌آیند؟ «سونی» ماجرای دو پلیس زن در دهلی را روایت می‌کند که با نابرابری جنسیتی، توقعات خانوادگی و فشارها و فرسودگی شغلی روبه‌رو هستند؛ ولی از همان ابتدا درک یکسانی از موقعیتی که درش گیر افتاده‌اند ندارند.

نام فیلم به اسم پلیس زیردست خورده، آن که خشمگین‌تر است، گذشته سخت‌‌تری داشته، زودتر از کوره در می‌رود. از همان ابتدا، سونی با صحنه‌ای معرفی می‌شود که از آزار کلامی دوچرخه‌سواری عصبی شده و او را زیر مشت‌ولگد گرفته. اوضاع خانه‌ی سونی هم اصلاً روبه‌راه نیست. در برابر انتقادهای زن همسایه که چرا لباس‌هایش را جمع‌وجور نمی‌کند، کفرش بالا می‌آید. حوصله‌ی آشپزی ندارد. هیچ چیزِ زندگی‌اش سر جایش نیست. ولی فیلم تماماً درباره‌ی سونی نیست؛ دوربین فقط سونی را دنبال نمی‌کند. بعد از آن شب درگیری در خیابان، همان‌طور که با سونی وارد خانه‌اش می‌شود، به خانه‌ی مافوق او، کاپلانا، که زنی است آرام‌تر، مقتدرتر و سازش‌کارتر هم سرک می‌کشد. کاپلانا به نسبت زندگی به سامان‌تری دارد؛ با همسر و مادر همسرش زندگی می‌کند. در برابر نیش‌وکنایه‌های مادر برای اهمیت بیش‌تر به زندگی خانوادگی فقط سکوت می‌کند و می‌خندد. حتی به دفتر شوهرش که مقامی بالاتر از خودش در اداره‌ی پلیس دارد می‌رود و به‌خاطر دردسری که سونی درست کرده اظهار پشیمانی می‌کند و دنبال راه‌حل می‌گردد. سونی با مافوقش که به پروتکل‌ها و قوانین احترام می‌گذارد فرق دارد. از نقطه‌ای گذشته که بازگشت به قبل از آن ممکن نیست.

تا جایی سونی و کاپلانا در مقابل هم ایستاده‌اند؛ کاپلانا بازخواستش می‌کند، می‌فرستدش به اتاق کنترل پلیس تا پشت تلفن بنشیند و از کار میدانی دورش می‌کند؛ ولی او هم می‌داند که قضیه از چه قرار است. همین هم سونی را امیدوار می‌کند به مافوقش؛ که هر اتفاقی هم بیفتد، کاپلانا حقیقت را می‌داند.

حقیقت همان است که در کوچه و خیابان‌های دهلی می‌گذرد. وضعیت دشواری از آزار و اذیت‌ها و نابرابری‌های جنسی که دامنه‌اش تا اداره‌ی پلیس هم کشیده شده. فیلم با گذشتن از کنار خرده ماجراها از سونی و کاپلانا شخصیت‌های سه‌بعدی می‌سازد. بدون این‌که شعار دهد یا روی ماجرای خاصی تمرکز کند، بخش‌هایی از زندگی شخصی و حرفه‌ای دو پلیس زن را در شهری بی‌سروسامان به تصویر می‌کشد. سونی به خانه که می‌رسد رادیو را روشن می‌کند؛ اما اخبار در فضای دیگری است؛ این‌که هند تا سال ۲۰۳۰ در صدر سه کشور اول دنیا در زمینه‌ی علوم و تحقیقات خواهد بود؛ که سرمایه‌گذاری‌ها روی پرورش نسل جدید ادامه خواهد یافت. ولی در این میان سونی و کاپلانا چه می‌کنند؟ در شهر در حال توسعه‌ی دهلی، مدام با پرونده‌هایی سروکله می‌زنند که مردانی با نفوذ قانون را زیرپا می‌گذارند و بالا دستی‌ها هم حمایت‌شان می‌کنند. واقع‌گرایی درست فیلم، در همین‌جاست که شکل گرفته. تضادی که بین اخبار رسمی و آن‌چه در خیابان است وجود دارد، روزبه‌روز پر رنگ‌تر می‌شود. این حقیقتی است که سونی می‌داند که کاپلانا هم ازش بی‌خبر نیست و همین حقیقت است که مافوق را به هم‌دستی زیردست سرکش می‌کشاند.

شاید در نگاه اول نام فیلم گمراه‌کننده به نظر بیاید. ممکن است با این عنوان تصور کنیم فیلم درباره‌ی یک شخصیت و مشکلات و زندگی او است، ولی خلاقیت کارگردان دقیقاً در همین نام‌گذاری است؛ دوربین همان‌قدر که دنبال سونی است، به زندگی کاپلانا هم کار دارد. روایت تا حدود زیادی موازی پیش می‌رود. سونی آرام و به‌تدریج مافوقش را هم عوض می‌کند. نشانش می‌دهد حتی اگر نشود کاری از پیش برد، حتی اگر دست‌وبال‌شان به عنوان پلیس بسته باشد، باز تنها راهی که برای‌شان مانده؛ کوتاه نیامدن در برابر درازدستی‌های سیاهی است. نمی‌شود که تمام مشکلاتی که زن‌ها باهاش دست‌به‌گریبانند فقط با جداسازی در اتوبوس و تاکسی حل شود و در مقابل، از سونی و کاپلانا به‌خاطر رفتارشان توضیح بخواهند و هند هم مسیر خودش را به سمت قله‌های توسعه طی کند. موضوع همین است؛ هیچ‌کدام از آن پرونده‌های کوچک در اداره‌ی پلیس دهلی با مماشات به راه حلی نمی‌رسد. سونی کاری می‌کند تا مافوقش با حقیقتی که می‌داند رودررو شود. فیلم مسیر تغییر را بدون این‌که در واقع‌بینی‌اش خدشه‌ای وارد شود طی می‌کند. در دنیایی که زن‌ها در خیابان‌هایش با ترس و لرز راه می‌روند، خیلی نمی‌شود انتظار معجزه داشت. تنها تغییر این است: کاپلانا بدون این‌که از جایگاهش بیاید پایین، کنار سونی می‌ایستد.

تماشای «سونی»‌ در نماوا

نوشته «سونی»؛ روایتی از هم‌دستی زنانه اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط