درباره فیلم «کندو» / زن در میدان نبرد

امتیاز دهید post

مجله نماوا، علیرضا نراقی

مسئله شکاف جمعیتی به لحاظ جنسیت از بحرانی‌ترین پس‌لرزه‌های جنگ است. به علت حضور پررنگ مردان در نبرد، تلاش برای نابودی آنها به عنوان نیروی اصلی جنگ و البته دلایل تاریخی جلوگیری از حضور فعال اجتماعی زنان، همواره در جنگ‌ها تعداد کشته‌شدگان مرد به طرز چشمگیری از زنان بیشتر است. همین مسئله باعث می‌شود که تعادل جنسیتی و تعاریف نظام ارتباط جنسی در جامعه مخدوش و بحرانی شود. برای مثال این مسئله در یکی از بزرگترین جنگ‌های تاریخ بشر یعنی جنگ جهانی دوم تبدیل به یک بحران بزرگ برای شوروی سابق شد. شوروی چیزی بین بیست تا بیست و هشت میلیون از جمعیت خود را در جنگ جهانی دوم از دست داد- رقم دوم آماری است که سال‌ها پس از جنگ گورباچوف آخرین رهبر شوروی از تعداد کشته شدگان ارائه کرد- که بیشتر آنها مرد بودند. به همین علت پس از جنگ در این کشور بحران شدید نیروی کار به وجود آمد و اغتشاش عظیم نظام جنسی و ارتباطاتی مسائل متعددی را در این کشور سبب شد. احتمالاً وجود نظامی که به لحاظ قانونی در آن زمان با تبعیض جنسیتی مخالف بود، این امکان را به وجود آورد که شوروی بتواند سهل‌تر از آن شرایط دشوار عبور کند، اما این معضل در جوامع پدر-مردسالاری که تبعیض جنسیتی در آنها شدیدتر است و زن اساساً به عنوان بخش مهمی از نیروی کار پرورش پیدا نمی‌کند و به رسمیت شناخته نمی‌شود، سبب بحران اقتصادی و اجتماعی عظیم‌تری می‌شود.

گذار از بن‌بست

فیلم «کندو» ساخته بلرتا باشولی تصویری است از همین بحران پس از جنگ در روستای کوچک ولیکا کروشا در کوزوو. اغلب مردان روستا کشته یا مفقود شده‌اند و همین مسئله باعث شده که تعداد بالایی از زنان بی‌سرپرست با مشکلات اقتصادی و خانوادگی روبرو شوند. بافت سنتی و مردسالار روستا و نابالغی و آماده نبودن زنان در جامعه بسته آن، به دشواری به زنان اجازه کار می‌دهد و از قضا خود جنگ و کم شدن جمعیت مردان حساسیت‌ها نسبت به رفتار و ظهور اجتماعی زنان را دوچندان کرده است. گویی با کم شدن مردان زنان نیز آسیب‌پذیرتر شده‌اند. اما الزامات و شرایط حقیقی زندگی، حضور زنان در چنین جامعه‌ای را نیز اجتناب ناپذیر می‌کند، چرا که آنها ناگزیر از گذران زندگی و تأمین خانواده خود هستند. این تنش اصلی فیلم است که بر اساس داستان واقعی زنی به نام فاری حوتی ساخته شده است. فاری زنی است که علیه این شرایط می‌شورد و تصویر و سرنوشت روستای خود را در راه تأمین خانواده‌اش با قدرت درونی و استقلال‌طلبی آرام و در عین حال مستحکم خود دگرگون می‌کند.

وضعیت این درام کوزوویی آلبانیایی زبان الزاماً وضعیت بدیعی نیست و می‌توانست موقعیتی کلیشه‌ای را خلق کند؛ زنی تنها در بستر جامعه‌ای عقب مانده احتمالاً می‌تواند تراژدی آشنا و بارها دیده شده‌ای در سینمای معاصر را رقم بزند. یک درام روستایی با تصویری تلخ و سخت و سرد که آدم‌ها را در خود قربانی می‌کند و در نتیجه فیلمی واقع‌نما با تصاویری چرک و ناامیدکننده به وجود می‌آورد که تراژدی‌های رئالیستی آشنای ته‌نشین شده در ذهن مخاطب از نو زنده می‌کند. اما بلرتا باشولی که خود اهل کوزوو اما ساکن نیویورک است، با تعقیب واقعیت که همواره بدیع‌تر از داستان‌هاست، روایت تازه و متفاوتی را به وجود آورد. فاری با بازی الیکا گاشی بازیگر معروف آلبانیایی در کوزوو زنی رنگ پریده، غمگین، اغلب ساکت با صورت و نگاهی غیراحساساتی مقتدر است که در حالی که همسرش مفقود و هنوز جنازه‌اش پیدا نشده تلاش می‌کند زندگی خود را در شرایطی برزخی ادامه دهد و فرزندان و پدر همسرش را اداره کند. او با وجود اینکه در شرایطی قرار گرفته که ناگزیر از مسئولیت‌پذیری است، اما از سوی جامعه در تنگنا قرار می‌گیرد. نکته دراماتیک شخصیت این است که فاری این تفاوت را با زنان دیگر دارد که اهل عقب‌نشینی و مماشات نیست، او ذاتا دور از کلیشه‌های جنسیتی یک جامعه مردسالار است و همین مسئله علاوه بر موقعیت او به شکلی تقدیری و ناگزیر فاری را به سمت شوریدن علیه وضع موجود و تغییر شرایط سوق می‌دهد، اما نه به شکلی بیرونی، بلکه آرام و مسلط بر فضا. او کسب و کار خود را راه می‌اندازد و به مانند هر انسان ضدجریان و جسوری دیگران را نیز به دنبال خود به حرکت وامی‌دارد. این نگاه به ساخت شخصیت مرکزی است که فیلم برتا شولی را از کلیشه‌ها دور کرده و بن‌بست اجتماعی را با تصویر یک قهرمان واقعی و ملموس متحول کرده است.

ساده اما پر از هوشمندی

فیلم دستور زبانی بسیار ساده دارد، به شدت روان پیش می‌رود و از نظر قصه‌گویی تمیز و فشرده است. با اینکه شولی فیلمش را بر اساس واقعیت، در بستر یک فضای حقیقی و تاریخی ساخته است و زمینه اجتماعی بخش مهمی از درام او را می‌سازد و به نوعی نیروی آنتاگونیستی مقابل قهرمان جامعه است، اما برای نمایش این وضعیت هیچ صحنه زائدی فراتر و اضافه بر درام و قصه در فیلم وجود ندارد. دوربین و بیان تصویری فیلم در عین سادگی و مستندنمایی بیشتر متکی بر نماهای نزدیک است و با اینکه درام بدون زوائد و تقلیل پیش می رود، اما در نمایش درونیات شخصیت مرکزی و نزدیک شدن به خلوت او بسیار موفق است. چنین فیلمی هم می‌توانست در یک روایت حماسی ساختگی فرو برود و هم در دامن یک احساسات‌گرایی شرقی و پر سوز و گداز آرام گیرد، هم می‌توانست شعاری و پرگو باشد و هم امکان سردی و سختی یک جامعه در فیلمی غیر شهری را دارا شود، اما شولی به هیچ یک از این مسیرهای انحرافی تن نداده است. او فیلم ساکت و کمینه‌گرایی ساخته است که اطلاعات را به طور کامل ولی بدون قضاوت مقابل تماشاگر قرار می‌دهد و حاضر نیست جز داستان و شرح واقعیت در بستر آن و پرداخت دقیق شخصیت و تعقیب مشاهده‌گر آن، برای مخاطب و احساس او تصمیم بگیرد. به همین سبب هم در یکی از مهمترین جشنواره‌های سینمای مستقل جهان یعنی جشنواره ساندنس ۲۰۲۱ رکوردشکن شد و اولین فیلم کوزوو در نامزدی اسکار بود.

«کندو» با اینکه در بسیاری از لحظه‌ها طعمی تلخ دارد و تصویرگر بی‌پناهی و ترس مداوم زنان در جامعه‌ مردسالار پس از جنگ است، اما با امید و افقی گشوده به پایان می‌رسد. این مسئله سادگی ساختار اثر و درامی که با آن روبرو هستیم را به یک نرمی دلنشین می‌رساند و از تراژدی افقی راهگشا را به وجود می‌آورد.

تماشای «کندو» در نماوا

نوشته درباره فیلم «کندو» / زن در میدان نبرد اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط