قهرمان «شکست ناپذیر» به روایت آنجلینا جولی

امتیاز دهید post

مجله نماوا، ایلیا محمدی نیا

اسطوره‌سازی یکی از کارکردهای مهم فیلم‌های هالیوود هم در جذب مخاطب و به طبع کسب درآمد بیشتر و هم هویت‌سازی محسوب می‌شود. در واقع آنها سعی می‌کنند به کمک رسانه‌ای قدرتمند همچون سینما هم در مخاطب احساس نیاز ایجاد کنند و هم فرهنگ خود را به آنها تبیین سازند. به نحوی که اسطوره‌های دست‌ساز هالیوودی با زرق و برق فراوان جایگزین اسطوره‌های کهن هر فرهنگی شوند. امری که در تمام سال‌های تاسیس هالیوود به عنوان یک دستورالعمل نانوشته در غالب آثار هالیوودی مشهود است. آنها به گونه‌ای عمل می‌کنند که مخاطب احساس کند در نبود اسطوره‌های پیشنهادی آنها عملا هیچ چیزی امکانپذیر نیست. از طرفی اسطوره‌های کهن هر فرهنگ و کشور و قومیتی تنها در لابلای داستان‌ها و کتاب‌ها قابل شناسایی هستند و کارکردی جز سرگرم‌سازی مقطعی ندارند. این بیگانگی نسبت به اسطوره‌های کهن رفته‌رفته با ابزار قدرتمند هالیوودی در ذهن و اندیشه نسل‌های متمادی رسوب کرد تا جایی که تماشاگر اساسا نجات و رهایی را تنها در قهرمانان دست‌ساز هالیوودی و به طبع فرهنگ غالب شده آمریکایی می‌بیند.

آنجلینا جولی که پیشتر دو فیلم «اول پدرم را کشتند» (First They Killed My Father) و «در سرزمین خون و عسل» ( In the Land of Blood and Honey) را کارگردانی کرده بود که در اولی به جنگ داخلی کامبوج پرداخته بود و در دومی یک داستان عاشقانه را در بحبوحه جنگ مابین صرب‌ها و مسلمانان به تصویر کشیده بود. در سومین فیلم خود «شکست ناپذیر» براساس کتاب «شکست ناپذیر: داستان بقاء‌، مقاومت و رستگاری در جنگ جهانی دوم» نوشته لاورا هیلنبرند(۲۰۱۰) به داستان واقعی لوئیس زامرپینی دونده المپیک و عضو نیروی هوایی ارتش آمریکا می‌پردازد که پس از سقوط هواپیمای بمب افکنش در دریا و سپری کردن ۴۷ روز سرگردانی در آن سرانجام در نزدیکی جزیره‌ای به اسارت نیروهای ارتش ژاپن در می‌آید.

فیلم اگر چه بر مبنای یک داستان واقعی ساخته شده است اما تصاویر و روند داستان به گونه‌ای گزینش و روایت شده‌اند که گویی مخاطب با یک اسطوره اساطیری و غیرقابل دسترس در ادبیات کهن یک تمدن قدیمی سروکار دارد که حال در قامت یک افسر نیروی هوایی آمریکا به تقابل با نیروهای ژاپنی در جنگ جهانی دوم برخاسته است. با همان ویژگی‌های اسطوره‌های کهن، قدرت بدنی فراوان، مهربان و دلسوز و خانواده دوست، میهن‌پرست و صد البته نوع‌دوست و شکست‌ناپذیر.

برای هالیوود مهم نیست که قهرمان اسطوره مانندی را که معرفی می‌کند از چه فرهنگ و نژادی است و چه سابقه‌ای دارد. (افسر زامپرینی یک ایتالیایی‌الاصل امریکایی است که در دوران نوجوانی دست به سرقت می‌زد و موجب سرافکندگی خانواده‌اش بود و هم توسط نوجوانان نژادپرست آمریکایی مورد تمسخر وفحاشی و گاه کتک قرار می‌گرفت.) همین که تابعیت آمریکا را داشته باشد کفایت می‌کند و هم اوست که در مواجهه با سربازان اسیر شده آمریکایی در اردوگاه کار اجباری ژاپنی‌ها حاضر نیست ذره‌ای از تعلق خاطر خود نسبت به فرهنگ آمریکایی‌اش را زیر پا بگذارد حال اینکه تماشاگر می‌بیند وقتی برای بار دوم از او می‌خواهند برای زندگی راحت در توکیو متن مورد نظر آنها را در رادیو خطاب به خانواده‌اش و سایر آمریکایی‌هایی که پای رادیو نشسته‌اند بخواند شاید مرور جمله پیت او را ترغیب می‌کند که «زندگی با عزت را با همه سختی‌هایش انتخاب کند» مساله این است آیا هر کسی قدرت این انتخاب سخت را دارد. افسران آمریکایی نشسته در غذاخوری شیک توکیو چیز دیگری می‌گویند، اما زامپرینی ترجیح می‌دهد به اردوگاه اجباری کار برگردد.

در فیلم آنجلینا جولی قهرمانی به تصویر کشیده می‌شود که فرهنگ هالیوودی مبلغ همیشگی آن است. زامپرینی همان شمایلی را دارد که مخاطب اینگونه آثار انتظارش را دارند و حاضرند برای دیدنش پول پرداخت کنند. و برای هالیوود هیچ چیز دیگری جز پول مقدس نیست.

در نگاه هالیوود مهم نیست تا چه اندازه داستان‌ها و روایت‌ها منطبق با واقعیت هستند مهم تصویری است که در ذهن مخاطب ثبت می‌شود.

برای دوستداران هالیوود و نگاه اسطوره‌ساز آن فیلم شکست ناپذیر اثری چشم نواز محسوب می‌شود که در نهایت آنها را تا پایان فیلم همراه می‌سازد.

تماشای «شکست‌ناپذیر» در نماوا

نوشته قهرمان «شکست ناپذیر» به روایت آنجلینا جولی اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط