«محاکمه نظامی شورش کین»؛ آواز قو برای ویلیام فریدکین

امتیاز دهید post

مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

صحنه پایانی فیلم محاکمه نظامی شورش کین (The Caine Mutiny Court-Martial) در یک مهمانی اتفاق می‌افتد؛ یک نظامی درحالی‌که به‌سلامتی دیگران می‌نوشد، در اظهار نظری طولانی، صاف و پوست‌کنده و به شکل غیرمنتظره، تلخ به یک نظامی دیگر ادای احترام می‌کند. این تلخی بیشتر جنبه درونی دارد: بارنی گرین‌والد (جیسون کلارک)، خلبان نیروی دریایی که حالا یک وکیل است، به خاطر خیلی چیزها ابراز پشیمانی می‌کند، ازجمله عملکرد کارشناسانه خود در یک محاکمه نظامی که به‌تازگی به پایان رسیده و عنوان فیلم از آن گرفته شده است.

بیان او در اینجا رها از تشریفات قانونی و متأثر از مشروب، آزادانه است. گرین‌والد از نقش خود در یک بی‌عدالتی بزرگ به‌شدت ناراضی است و سخنرانی خود را با حرکتی به پایان می‌رساند که اگر از آن اطلاعی ندارید، ارزشش را دارد که خودتان ببینید. تیر آخر است، هم برای این فیلم چابک و جذاب و هم برای کارگردان آن، ویلیام فریدکین که اوت امسال در ۸۷ سالگی درگذشت.

کیفر ساترلند در نقش دریابان فیلیپ کوئیگ

چه فریدکین می‌دانست «محاکمه نظامی شورش کین» آخرین فیلم او خواهد بود چه نمی‌دانست، کاوش در اهمیت عمیق‌تر انتخاب این موضوع وسوسه‌انگیز است. (فیلم از شش اکتبر به‌صورت آنلاین در پارامونت پلاس و شوتایم در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.)

آیا گرین‌والد به نیابت از این چهره شمایل‌شکن و صریح‌اللهجه هالیوود، فساد تغییرناپذیر سیستمی را که او را به کار گرفته است محکوم می‌کند؟ آیا فریدکین که به‌دفعات بر پرسش‌ها درباره گناه و بی‌گناهی متمرکز بود، قصد داشت فیلمی را کارگردانی کند که یک فرازه کاری برای اولین تجربه کارگردانی او، مستند «مردم در برابر پل کرامپ» در ۱۹۶۲ باشد – یا شاید کاری همپا با «قواعد جنگ»، درامی با موضوع محاکمه نظامی که در ۲۰۰۰ کارگردانی کرد؟ آیا پایان فیلم که به شکلی شگفت‌آور هرچند رضایت‌بخش به سیاهی قطع می‌شود، به‌نوعی پیش‌گویی درگذشت ناگهانی فیلمساز، درست چند هفته پیش از اولین نمایش جهانی «محاکمه نظامی شورش کین» در جشنواره فیلم ونیز بود؟

شاید بهتر باشد گمانه‌زنی نکنیم؛ «زبان سرخ سر سبز می‌دهد برباد»، یا حداقل می‌تواند به طرز خطرناکی شما را به دردسر بیندازد. این یکی از درس‌های است که هم «شورش کین»، رمان برنده جایزه پولیتزر هرمان ووک در ۱۹۵۲ و هم «محاکمه نظامی شورش کین»، نمایشنامه‌ای که او در ۱۹۵۳ با اقتباس از رمان خود نوشت، به ما می‌دهند.

درحالی‌که رمان در ۱۹۵۴ الهام‌بخش یک فیلم نامزد اسکار به کارگردانی ادوارد دمیتریک با بازی همفری بوگارت شد، تعجبی ندارد که نمایشنامه، با چرخش کارآمدتر و مقرون به‌صرفه‌تر خود روی همان مضمون، اغلب برای تلویزیون اقتباس شده است (بخصوص در ۱۹۸۸ در قالب فیلمی به کارگردانی رابرت آلتمن).

جیسون کلارک

موفقیت نمایشنامه قرار دادن حماسه دریایی ووک درون مؤلفه‌های یک درام دادگاهی است که حماسه‌ای از سرپیچی، پارانویا و هوای طوفانی را در دریایی از شهادت‌های متناقض و پروتکل‌های قانونی شرح می‌دهد.

در اقتباس فریدکین چیز زیادی تغییر نکرده است، فراتر از این نکته که ناوشکن یو.اس.اس کین که در رمان و نمایشنامه اصلی در جنگ جهانی دوم در جبهه اقیانوس آرام در حال خدمت است (تقابلی که خود ووک در آن حضور داشت)، در زمان حال در خلیج فارس وظیفه مین‌روبی دارد.

فرمانده دوم کشتی، ناوبان استفان مِریک (جیک لیسی) متهم است که دریابان فیلیپ کوئیگ (کیفر ساترلند)، ناخدای ناوشکن کین را که یک چهره نظامی کارکشته با بیش از دو دهه تجربه است، به‌صورت ناعادلانه از هدایت کشتی عزل کرد؛ و گرین‌والد که شخصاً مریک را «کاملاً گناهکار می‌داند» با بی‌میلی اما به‌طور ماهرانه از او دفاع می‌کند و با ایجاد تردید در تدابیر اغلب مشکوک کوئیگ در رهبری، شایستگی او را به‌عنوان یک افسر فرمانده زیر سؤال می‌برد.

پرونده در طول فیلم به‌آرامی شکل می‌گیرد، هرچند به لطف تمرکز دقیق فریدکین بر کارگردانی و استعداد او در جان بخشیدن سینمایی به داستانی که تقریباً کل آن در یک لوکیشن اتفاق می‌افتد، همه‌چیز به‌سرعت پیش می‌رود. مهارت فریدکین در این عرصه برای کسانی که با اقتباس‌های اولیه او از صحنه نمایش به پرده سینما آشنا هستند، خیلی جای شگفتی ندارد؛ از «جشن تولد» (۱۹۶۸) و «پسران گروه» (۱۹۷۰) گرفته تا اقتباس‌های خفقان‌آور از «حشره» (۲۰۰۶) و «قاتل جو» (۲۰۱۱) نوشته تریسی لِتس.

ویلیام فریدکین، کیفر ساترلند

فریدکین در «محاکمه نظامی شورش کین» با چابکی خود در نوع قرار دادن دوربین (فیلمبرداری سریع فیلم حاصل کار مایکل گریدی است)، تازگی تدوین دارین ناوارو و فراتر از همه، نیروی سخنوری بازیگران که در ابتدا سفت و سخت، اما درنهایت مسحورکننده است، تماشاگر را مجذوب نگه می‌دارد.

بازیگران فیلم دیالوگ‌ها را جلا می‌دهند؛ حتی گِیب کِسلر در نقش یک مهناوی که به حالت عصبی در جایگاه شهود قرار می‌گیرد، به نظر از عهده هر لکنتی برآمده است. تعدادی از شاهدان (با بازی لوئیس پولمن، تام رایلی، الیزابت آنوایس، جی دیوپلس) احضار شده‌اند تا درباره وضعیت روحی کوئیگ صحبت کنند که باعث ایجاد تنش می‌شود – بین کسانی که باید زیر نظر او در کشتی خدمت می‌کردند و کسانی که وظیفه دارند پس از این واقعه او را تحت آزمایش‌های روانی قرار دهند.

فریدکین از این طریق با یک نگاه متعادل، هر مشارکت‌کننده را بررسی می‌کند. مریک با نقش‌آفرینی خوب لیسی، متناوباً صادق، حیله‌گر، لایق و احمق به نظر می‌رسد. کلارک که امسال پس از «اوپنهایمر» برای دومین بار در نقش یک بازپرس دولتی ظاهر شده است، انگیزه‌های عمیق‌تر گرین‌والد را به‌طور ماهرانه‌ای تا پایان پنهان نگه می‌دارد.

مونیکا ریموند

موضوع این پرونده تنها بررسی شایستگی یک ناخدا برای خدمت نیست، بلکه سطح احترامی است که باید برای خود ارتش قائل شد. در اینجا، رسم و رسوم سخت‌گیرانه و مرامنامه دقیق بیشتر بر ابهت تأکید دارد؛ دو مورد از به‌یادماندنی‌ترین نقش‌آفرینی‌ها در فیلم را از مونیکا ریموند در نقش دادستان فصیح و لنس ردیک، بازیگر فقید در نقش ناخدا- قاضی فوق‌العاده هوشیار و منصف پرونده شاهد هستیم. در طول محاکمه، اصرار این دو بر نه‌فقط رعایت انصاف، بلکه نزاکت، هم قابل تحسین است و هم در زمینه یک محاکمه با محوریت نافرمانی، کمی دردسرساز به نظر می‌رسد. از یک‌سو ناوبان جوانی مانند مریک استحقاق یک رویه عادلانه را دارد و از سوی دیگر، فرض بر بی‌گناهی یک کهنه‌سرباز محترم مانند کوئیگ است.

اما اجرای ساترلند در نقش کوئیگ، نقشی که بوگارت آن را مشهور کرد، به طرز زیرکانه و تأثرآور این فرض را تضعیف می‌کند. انتخاب بازیگری که بیشتر به خاطر ایفای نقش جک بائر در سریال «۲۴» معروف است در نقش یک فرمانده نظامی که به نظر می‌رسد تحت فشار، اعصاب خود را می‌بازد، به‌نوعی یک رویکرد غیر قابل انتظار است.

وقتی از کوئیگ با بازی ساترلند درمورد سوء مدیریت احتمالی‌‌اش در ناوشکن کین سؤال می‌شود، او به طرز مرگباری حالت دفاعی به خود می‌گیرد، صدایش به لرزه می‌افتد و چشم‌هایش به جایی خیره می‌شود که فقط خودش می‌تواند ببیند. او به‌عنوان یک فرد بدگمان، یک ترسو، کسی که از موقعیت خود سوء استفاده می‌کند، منفصل می‌شود و شهادت از روی خشم و پریشانی او به نظر تأییدی بر صحت ادعاها علیه اوست.

و بااین‌حال دوربین هیچ‌وقت به او خیانت نمی‌کند. تزلزل کوئیگ به‌قدری آشکار است که نمی‌توانید برای او دلسوزی نکنید و فرض را بر این می‌گذارید که خود فریدکین نیز تا حدی همین حس را به او دارد. شاید این همان نکته‌ای است که او را به سمت «محاکمه نظامی شورش کین» کشاند: فرصتی برای همدردی و قرار دادن مردی در کانون توجه که به خاطر لجاجت ناخوشایند خود و سال‌ها امتناع‌ از سازش، شناخته شده است و مورد نفرت قرار دارد.

آیا فریدکین که به تسلیم‌ناپذیری معروف بود، ردی از خودش را در کوئیگ دید؟ شاید نه بیشتر و نه کمتر از آنچه از در ضد قهرمانان زجرکشیده «رابط فرانسوی»، «جن‌گیر»، «گشت‌زنی»، «ساحر» و خیلی فیلم‌های دیگر خود دید: مردانی با عزم راسخ، بی‌امان و گاهی تفحص‌ناپذیر که مطابق با اصول نهان خود زندگی کردند.

یک قطعه‌ بسیار به‌موقع و مهم

ویلیام فریدکین در دوران فیلمسازی خود که حدود شصت سال ادامه داشت، بسیار گزینشی عمل می‌کرد، اما خالق فیلم‌هایی چون «رابط فرانسوی»، «جن‌گیر» و «زیستن و مردن در لس‌آنجلس» دو سال پیش فیلمنامه و ستاره‌ای پیدا کرد که نمی‌توانست در برابر آن مقاومت کند.

او می‌گوید: «من در یک دهه گذشته فیلمنامه‌های زیادی را بررسی کرده‌ام، اما با موردی مواجه نشدم که واقعاً بخواهم آن را کارگردانی کنم. خیلی به این مسئله فکر می‌کردم و درنهایت به داستانی رسیدم که اعتقاد داشتم می‌تواند یک قطعه‌ بسیار به‌موقع و مهم و در عین حال یک درام عالی باشد. “محاکمه نظامی شورش کین” یکی از بهترین درام‌های دادگاهی است که تابه‌حال نوشته شده.»

جیسون کلارک

کارگردان می‌گوید: «رمان اصلی و نمایشنامه‌ای که هرمان ووک بعدها از روی آن نوشت در جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد و متأثر از خشم فروخورده در آمریکا در ارتباط با حمله به پرل هاربر بود. من داستان را به‌روز کردم تا دیگر پرل هاربر نباشد و قصه را به دوران معاصر و به تنگه هرمز در مرز ایران آوردم.»

فریدکین با اشاره به این که در واقعیت هرگز شورشی در نیروی دریایی ایالات متحده رخ نداد، می‌گوید: «ووک عملاً اولین و تنها شورش در ارتش آمریکا را دراماتیزه کرد. دیالوگ‌های کتاب فوق‌العاده است و دقیقاً به موضوع اصلی اشاره دارد. داستان در یک دادگاه روایت می‌شود، اما ازنظر صحت، همه‌چیز واقعاً طبق قواعد است. با این که هرگز شورشی در ارتش ایالات متحده رخ نداده بود، او این موضوع را ابداع کرد و هرچه در حول و حوش آن اتفاق می‌افتاد، بر مبنای قوانین نظامی است.»

جیک لیسی

فریدکین که متن ووک را تغییر داد تا یک سیر زمانی به‌موقع را منعکس کند، درباره انتخاب بازیگر نقش دریابان کوئیگ می‌گوید: «من با بازیگرانی که می‌خواهم با آن‌ها کار کنم آشنا هستم. در فیلمی که در دهه ۱۹۵۰ از روی رمان ووک ساخته شد، همفری بوگارت که احتمالاً بزرگ‌ترین بازیگر قرن بیستم بود، نقش ناخدا کوئیگ را بازی کرد. طبعاً نمی‌توانستم بوگارت را برای این فیلم داشته باشم؛ بنابراین تصمیم گرفتم سراغ یک بازیگر بزرگ دیگر بروم.»

فریدکین مدت‌ها بود کیفر ساترلند را تحسین می‌کرد و او را مناسب بازی در یک تریلر دادگاهی پرتنش می‌دید. کارگردان توضیح می‌دهد: «فکر می‌کنم او یکی از بهترین بازیگران آمریکاست. من تمام اپیزودهای او در سریال “۲۴” را دیدم. باور داشتم عالی است، اما می‌تواند کارهای بیشتری انجام دهد و این فیلم به او فرصت می‌دهد خودش را بسط دهد. او در این فیلم با همکاری بازیگران فوق‌العاده‌ای که در اطراف خود داشت، نقش ناخدا کوئیگ را از آن خودش کرد.»

آنابل دان یکی از دو تهیه‌کننده «محاکمه نظامی شورش کین» با اشاره به این که آخرین ساخته کارگردان فقید به‌خوبی در الگوی خاص او در فیلمسازی قرار می‌گیرد، می‌گوید: «ویلیام از مدت‌ها پیش از آن که ما تولید پروژه را شروع کنیم، دقیقاً می‌دانست می‌خواهد چه چیزی بسازد و دیدگاه کاملاً روشنی از فیلمنامه داشت. او می‌گفت فیلم باید ضرب‌آهنگ خیلی تندی داشته باشد و این نگاه در فیلمنامه او نیز بسیار آشکار بود. ضمن این که دیدگاه کاملاً روشنی از بازیگرانی داشت که می‌خواست با آن‌ها کار کند.»

کیفر ساترلند، لنس ردیک

دان با تائید این نکته که کیفر ساترلند گزینه اول فریدکین برای نقش ناخدا کوئیگ بود، می‌گوید: «وقتی کیفر قبول کرد این نقش را بازی کند، همه ما خیلی خوشحال شدیم؛ و بعد فیلم با سرعت باورنکردنی فیلمبرداری شد.»

او ادامه می‌دهد: «این که داستان در یک لوکیشن اتفاق می‌افتد سرعت کار ما را بیشتر کرد. ویلیام هم خیلی سریع کار می‌کرد. او به کارگردان تک برداشتی معروف است و واقعاً همین‌طور بود. برداشت اول اولویت او بود، گاهی اوقات به برداشت دو و سه هم می‌رسید. آن‌وقت بود که امکان داشت یک نفر اخراج شود! او در عین حال یک کارگردان جسور بود و همین باعث می‌شد عوامل تولید همه او را دوست داشته باشند. او همیشه با بازیگران رفتار خیلی خوبی داشت و دقیقاً می‌دانست چه زمانی باید فشار بیاورد و چه زمانی باید عقب بکشد و آرام باشد.»

منبع: لس آنجلس تایمز، ددلاین

تماشای فیلم محاکمه نظامی شورش کین در نماوا

نوشته «محاکمه نظامی شورش کین»؛ آواز قو برای ویلیام فریدکین اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط