«سفر به ابدیت»؛ رقصی چنین در خزانه غیب

امتیاز دهید post

مجله نماوا، علیرضا نراقی

یک مستند علمی بنا به ماهیت خود، در پی توضیح یک مفهوم علمی به روایتی تصویری و عامه فهم است. بدیهی است که چنین اثری با یک پرسش اصلی کار خود را آغاز می‌کند و در راه پاسخ به این پرسش بنا به ماهیت علم، ابتدا سؤال خود را تدقیق می‌کند. سپس پاسخ یا پاسخ‌های احتمالی را بر اساس پرسش‌های درست، با روش‌های مستحکمِ تجربی و استدلالی، استنتاج و تبیین می‌کند.

اما بسیاری از پرسش‌های علمی فراتر و قدیمی‌تر از خود علم هستند. این‌ها پرسش‌هایی انسانی و مربوط به وجود داشتن ما یا وجود جهان پیرامون ما هستند. برای مثال وقتی می‌پرسیم زمان چیست؟ ماهیت چیزها در چه ساحتی از آنها نهفته است؟ یا ذهن چگونه کار می‌کند؟ و یا حافظه چگونه تقویت یا مختل می‌شود؟ داریم یک سؤال انسانی را که برای هر یک از ما فارغ از میزان سواد، طبقه، زبان، جغرافیا و… مطرح است را به شکلی روشن، دقیق و مطابق با واقعیت‌ها پی‌گیری می‌کنیم. همین تلاش برای روشن، دقیق و واقعی کردن پرسشی عام، آن را تبدیل به پرسشی علمی و تخصصی می‌کند. پس یکی از خصوصیات تحقیق علمی، تبدیل کردن پرسشی عام، به یک پرسشی علمی است. و مستند علمی نیز ناگزیر باید با چنین رویکردی به سمت پرسش خود برود. همچنین علاوه بر طرح دقیق سؤال در محدوده علم، ما در پی پاسخی علمی هم هستیم. یعنی پاسخ نیز باید دقیق، مطابق با واقع، استدلالی، قابل مشاهده باشد. پس همه شمول بودن و مقبولیت پاسخ نیز اهمیت دارد. اما پاره‌ای از سؤالات انسانی با وجود اینکه امکان تبدیل شدن به سؤالی علمی دارند و حتی تنها پاسخ‌های مطمئن به آنها در علم قابل حصول است، اما بُعدی وجودی و فسلفی در خود دارند و با ساحت درونی انسان و تجربه روانی او ارتباطی ناگسستنی پیدا می‌کنند. برای مثال در پرسش‌هایی از نوع خلقت و منشأ هستی، یا پرسش در باب ماهیت انسان، یا هدف‌دار بودن هستی، علم بیشتر ما را از خرافه‌پردازی دور نگه می‌دارد، ولی خود امکان دادن پاسخ نهایی به آنها را ندارد. مهمترین و عمیق‌ترین و قدیمی‌ترین این پرسش‌ها، جستجو و کشف معنا و مصداق ابدیت است. «ابدیت» یا «بی‌نهایت»، هم پرسشی درباب بیرون از انسان است و هم پرسشی کاملاً انفسی و شهودی است. ابدیت ارتباطی ماهوی و عمیق با جاودانگی دارد و جاودانگی فقط سؤال انسان نیست، بلکه در بسیاری موارد رانه اصلی روان او، نیاز و گاه ترس اوست. پس پرسش از ابدیت، اگرچه پرسشی است که چاره‌ای جز تن دادن به محاسبات و تحقیقات علمی ندارد، اما در محدوده علم باقی نمی‌ماند و تمامیت هستی و تمامی ساحات وجود را در بر می‌گیرد. آخر دنیا کجاست؟ آخرین عدد چند است؟ آیا انتهایی برای همه‌چیز می‌توان تصور کرد؟ بزرگی جهان را می‌شود محاسبه کرد؟ و… اینها همه شعباتی از همان سؤال «ابدیت چیست؟» هستند.

مستند جذاب و بسیار دیدنی «سفر به ابدیت» از ساخته‌های نتفلیکس در سال ۲۰۲۲ به کارگردانی جاناتان هالپرین و درو تاکاهاشی در پی پاسخ به این پرسش بنیادین است و در مسیر این جستجوی هیجان‌آفرین، گاه گیج کننده، ترسناک و در نهایت رهایی بخش و روشنگر، بیشتر از پاسخ، ساحاتی را به ما نشان می‌دهد که می‌توانیم در آن ساحات این پرسش را بهتر مطرح کنیم و پاسخ‌های درخور اعتنا و به دردبخور دریافت کنیم. مستند از برخی از مهمترین دانشمندان غربی در حوزه ریاضیات، فیزیک نظری، کیهان شناسی وفلسفه بهره می‌برد تا بی‌نهایت را به قالب کلمات و قاب محدود هنر تصویر متحرک، قابل طرح کند. به بیان دقیق‌تر فیلم در پی آن است تا بی‌نهایت را در عالم نهایت‌ها و ابدیت را در عالم متناهی تکنیک، قابل شناسایی و درک کند. با این توضیحات روشن می‌شود که مستند «سفر به ابدیت» مستندی علمی هست و نیست؛ یعنی فراتر از علم مستندی فلسفی؛ فراتر از فلسفه، مستندی در باب روان؛ گسترده‌تر از مفهوم انتزاعی روان، مستندی درباره ذهن انسان؛ فراتر از ذهن، مستندی در باب بودن انسان و فراتر از تمامیت انسان، مستندی درباب هستی و فراتر از هستی مستندی درباب نهایت این فرارفتن‌ها است.

همه ما درکی درونی و احساسی شهودی از ابدیت یا بی‌نهایت داریم. بی‌نهایت فضایی است که گاه در آن غرق می‌شویم و اغلب در اندیشه به آن ترسی عجیب را تجربه می‌کنیم. ترسی که البته می‌تواند بزرگترین لذت ما باشد، درست همانطور که یک ریاضی‌دان در فیلم می‌گوید که چگونه از تصویر کوچکی خود در برابر بیکرانی ابدیت لذت می‌برد و اتکا به نفسی همراه با آرامش را تجربه می‌کند، که در زندگی روزمره که هیچ، حتی در اغلب لحظاتی که کیفیتی معنادار در زندگی را تجربه می‌کنیم، قابل احساس نیست. وقتی در شبی کویری، در آن تاریک بی‌نهایت به آسمان پرواز می‌کنیم، وقتی در تخیل خود غوطه می‌خوریم؛ یا وقتی در درون خود به سلسله رفتگان و آیندگان می‌اندیشیم؛ وقتی میلیون‌ها لحظه از وجود را کنار هم قرار می‌دهیم و باز هم اطمینان داریم که میلیون‌ها لحظه است که به یاد یا تصور نمی‌آید، اما وجود داشته است و هم‌اینک نیز چیزی از آن حس می‌شود، آنگاه ما در آستانه شهود ابدیت هستیم، نقطه‌ای که یک سوی آن جنون است و سوی دیگرش عقل عرفی. فیزیکدان‌ها، اخترشناسان، ریاضی‌دان‌ها و… فلاسفه‌ای که امکان روبرو شدن با اصیل‌ترین پرسش‌ها را داشتند، از جمله کسانی هستند، که در این لبه خطرناک و مرگ‌آفرین حرکت می‌کنند و گاه همچون آونگی میان این جنون و عقل عرفی، بی‌نهایت و محدودیت، مشغول ترقص و ترعش‌اند. چاره‌ای هم جز این ندارند، چرا که باید آنچه در پس پرده نهفته است از خزانه غیب بیرون بکشند و این احضار نیازمند رقصی چنین است.

مستند «سفر به ابدیت» در شکلی درخشان، در روایتی چندلایه، گرم و میخکوب‌کننده، توانسته به کنه پرسش خود برود. هم روایت موضوعی متنوع دارد، هم از نظر ساختار بصری متنوع است. این از آن مستندهایی است که می‌توان چندین بار دید. همچون سفری علمی است که در پس عبور از آن معرفتی بنیادین درباب مهمترین پرسش‌های خود پیدا می‌کنیم و زندگی را از زاویه دقیق‌تری خواهیم نگریست و روندش را طی خواهیم کرد. گفت‌وگوهای فیلم سیاه و سفید است، احتمالاً برای اینکه پرسش اصلی فیلم در بازی روشنایی و تاریکی، دانایی و جهل انسان در حرکت است و مدام از پس یک آگاهی، جهلی تازه را روشن می‌سازد، که خود آن جهل نوعی از معرفت است. فیلم ما را میان بی‌نهایتی که در چیزهای محدود وجود دارد و نهایتی که در بیکرانگی هستی قابل پیش‌بینی است قرار می‌دهد. اینجا به مانند عرفان، به مانند فلسفه‌های شرق دور و نزدیک، ما از راه علم و تحلیل دانشمندان برجسته غربی، بر سر «آن» و «لحظه» می‌آییم، بر سر همین اکنونیت خود، همین زنده الآنی، که هم بی‌نهایت است و هم محدودیت، اما مهمترین و اصیل‌ترین مواجهه ماست با بودن.

تماشای «سفر به ابدیت» در نماوا

نوشته «سفر به ابدیت»؛ رقصی چنین در خزانه غیب اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط