«روزهای عالی»؛ آخرین حرکت استاد

امتیاز دهید post

مجله نماوا، یزدان سلحشور

یک. فیلم «Perfect Days» یا «روزهای عالی» آخرین ساخته‌ی ویم وندرس است استاد ۷۸ ساله‌ی سینمای آلمان که او را بیشتر با سه فیلم «دوست امریکایی» [محصول ۱۹۷۷؛ اثری جنایی که «وندرس» در آن از حضور دو اسطوره‌ی کارگردانی سینمای جهان «ساموئل فولر» و «نیکلاس ری» -به عنوان بازیگران این فیلم– بهره برد]، «پاریس، تگزاس» [یک درام جاده‌ای با بازی «هری دین استنتون»، «ناستاسیا کینسکی»، «دین استاکول» و «اورور کلمان» محصول مشترک فرانسه و آلمان غربی که در ۱۹۸۳ در امریکا تهیه و فیلمبرداری شد. نام فیلم از پاریس که شهری در شمال‌شرقی ایالت تگزاس (واقع در شهرستان لامار) است، گرفته شده. این فیلم برنده جایزه نخل طلا از جشنواره فیلم کن ۱۹۸۴ شده است] و «زیر آسمان برلین» [۱۹۸۷؛ برنده جایزه بهترین کارگردانی در فستیوال فیلم کن ۱۹۸۷؛ یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های دهه ۱۹۸۰ بر سینمای جهان و از جمله سینمای ایران] می‌شناسیم. «روزهای عالی» با حضورش در کن ۲۰۲۳، دو جایزه را به خانه برد: «جایزه هیأت داوران جهانی» و «جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن» که به «کوجی یاکوشو» بازیگر نقش نخست این فیلم –که بازی درخشانی هم دارد- رسید. فیلم، با آنکه محصول مشترک ژاپن و آلمان است اما به عنوان نماینده ژاپن در اسکار نود و ششم، به جمع پنج نامزد نهایی «جایزه اسکار بهترین فیلم بین‌المللی» پیوست و رکورددار شد چون نخستین نماینده ژاپن در اسکار است که کارگردان‌اش ژاپنی نیست و تا فیلم را ندیده باشید شاید درک‌اش، کمی دشوار باشد که چرا ژاپنی‌ها چنین کاری کرده‌اند. [«دونالد ریچی» منتقد مشهور امریکایی که معرفی جهانی سینمای کلاسیک ژاپن، مدیون آثار اوست و خودش هم سال‌ها در ژاپن زندگی می‌کرد، یک بار در مصاحبه‌ای گفته بود که با آنکه دوستان ژاپنی زیادی دارد اما اگر همین حالا بمیرد، همسایگانِ ژاپنی‌اش درباره‌اش خواهند گفت «آن خارجی مُرد!» خُب، فرهنگ ژاپنی فرهنگ خاص و عموماً انعطاف‌ناپذیری‌ست.] نکته‌ی مهم‌تر شاید این باشد که فیلم‌های زیادی توسط کارگردانان غیرِژاپنی در ژاپن و با شخصیت‌های ژاپنی ساخته شده‌اند که در میان این کارگردانان، اسامی مشهور کم نیست اما «روزهای عالی» فقط از یک کارگردانی خوب، بازی عالی و «سینمای ناب» به معنای کامل کلمه بهره نبرده، بلکه «وندرس»، پیش از آنکه به فکر ساختِ «اثری ویترینی» در کشور ژاپن باشد، این فیلم را با درک عمیق فرهنگ ژاپنی، مثلِ یک ژاپنی ساخته و حتی ارتفاع دوربین را مثل «اوزو» [小津安二郎 Ozu Yasujiro) ۱۲ دسامبر ۱۹۰۳ – ۱۲ دسامبر ۱۹۶۳) کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس ژاپنی که دوره حرفه‌ای فیلم‌سازی خود را در عصر سینمای صامت آغاز کرد. ازو ۵۳ فیلم ساخت: ۲۶ تا از این فیلم‌ها را در ۵ سال اول کارش به عنوان کارگردان ساخت، و همه به غیر از ۳ تا از آن‌ها را برای استودیو شوچیتو کار کرد. ازو قبل از دهه ۱۹۳۰ ابتدا فیلم‌های کوتاه کمدی ساخت. او در ساخت فیلم‌هایش روشی متمایز با ساختار هالیوودی را پیش گرفته بود؛ مانند عدم پیروی از خط فرضی ۱۸۰ درجه، یا کنش فرضی در تدوین، یا استفاده از ساختار روایی خاصی که متمایز با هالیوود بود] با سبک و سیاقِ زندگی ژاپنی هماهنگ کرده است. امتیاز «روزهای عالی» در IMDb با ۲۱ هزار رأی، ۷.۹ است و 96 درصد از منتقدان «Rotten Tomatoes» رضایت را کسب کرده.

بخشی از فیلم روزهای عالی

دو. «روزهای عالی» فیلمی آرام است اما برعکسِ برخی آثار جشنواره‌ای، اثری ملال‌انگیز نیست. از آن دست آثار است که حتماً باید روی پرده سینما دیده شوند [متأسفانه من چنین سعادتی را نداشتم اما توصیه می‌کنم حتماً آن را در خانه، در اتاقی کاملاً تاریک و در حالی که برای شنیدن صداهای آن از گوشی استفاده می‌کنید، ببینید؛ صدا در این فیلم، به شکلِ خیره‌کننده‌ای بخشی از ذاتِ روایتِ آن است] و یک جورهایی، مالِ این زمانه نیست دیدن‌اش مثل دیدن دایناسورها، روز روشن، وسطِ خیابان‌های نیویورک است! جنس‌اش حتی با جنس آثار مخاطبِ خاصِ این روزهای سینما متفاوت است؛ فیلمی یادآور روزهای درخشان سینماست در قرن بیستم. فیلمی کم‌دیالوگ است با دیالوگ‌هایی بسیار مؤثر درباره‌ی شخصیتی به نام هیرایاما، که به عنوان تمیزکننده‌ی توالت‌های عمومی در توکیو کار می‌کند. در عینِ واقع‌گرا بودن، اثری انتقادی-اجتماعی نیست [شما از «وندرس»، چنین اثری را نمی‌توانید انتظار داشته باشید] بلکه در واقع «یک قصه‌ی پریان» است. در «قصه‌ی پریان»، همه، عاقبت‌بخیر می‌شوند و اگر «شهزاده»ای هم تا سطح زندگی مردم معمولی افول کرده باشد، یا دوباره به جایگاه خود برمی‌گردد، یا وضعیتِ کنونی‌اش، از سرِ انتخابی آگاهانه است. هیرایاما –با بازی درخشان «کوجی یاکوشو»- با انتخابی آگاهانه، به سراغِ این شغل و این زندگی ساده رفته و از همان اول‌اش هم مشخص است که آدمی متفاوت است؛ زندگی‌اش با «موسیقی‌های قدیمی خوب» و «کتاب‌های قدیمی خوب» [قرن بیستمی] گره خورده است. «وندرس» در یک‌سومِ پایانیِ فیلم، نشانه‌هایی به مخاطب می‌دهد که بدانیم این شخصیت، می‌توانسته در بالاترین سطح رفاه و موقعیتِ اجتماعی ژاپن بماند اما انتخابِ دیگری داشته. او در کلِ فیلم، غیر از دو موقعیت، کاملاً خون‌سرد و بر اوضاع مسلط است؛ و آن دو موقعیت، مشخص می‌کنند که هر جایی که چیزی که از «دایره انتخاب» او بیرون می‌رود، قاطی می‌کند و میل به «گریز» دارد. فیلم‌نامه را «ویم وندرس» و «تاکوما تاکاساکی» به طور مشترک نوشته‌اند. یک بخش کوتاه اما مهم از دیالوگ‌های این فیلم را بخوانید جایی که هیرایاما با خواهرزاده‌اش نیکو که از خانه گریخته و به او پناه آورده، در حال دوچرخه‌سواری روی یک پُل‌اند:

نیکو: ‫تو و مامانم اصلا شبیه هم نیستین.

هیرایاما: ‫این طور فکر می‌کنی؟

نیکو: می‌گه که دنیاتون با هم متفاوته.

هیرایاما: ‫احتمالا درست می‌گه.

نیکو: درست می‌گه؟

هیرایاما: توی این دنیا، دنیاهای زیادی وجود داره. ‫بعضی‌ها به هم مربوطن و بعضی‌هام نیستن. دنیای من و مادرت…‫خیلی متفاوته.

-‫دنیای من چی؟ من کجای دنیام؟

[هیرایاما دوچرخه‌اش را به کنار نرده‌ها می‌راند و پیاده می‌شود؛ نیکو هم. هر دو به رودخانه نگاه می‌کنند.]

نیکو: این رودخانه به اقیانوس می‌ریزه؟

هیرایاما: آره. به اقیانوس.

نیکو: ‫بریم اونجا؟

هیرایاما: دفعه بعدی بریم.

نیکو: دفعه بعدی کِیه؟

هیرایاما: دفعه بعدی، دفعه بعدیه.

نیکو: خب دقیقا کِی؟

هیرایاما: دفعه بعد، دفعه بعدیه. ‫الان هم الانه.

فیلم روزهای عالی

سه. نظر چند منتقد را با هم بخوانیم:

رابرت دنرستین: برای فیلمی که در مقابل سنگِ محکِ معمولیِ [آثار] دراماتیک مقاومت می‌کند [این میزان از روایت] کافی‌ست و به جای آن، تکنیکی را انتخاب می‌کند: نگاهی نابسامان به مردی که کاملا متعهد به انتخاب‌هایی‌ست که انجام داده است.

الکس پاپایوآنو: «روزهای عالی» از ما می‌خواهد که به دنبال زیبایی‌ای باشیم که حتی پنهان نیست.

وانگ یی لینگ: فقط یک استاد کامل می‌تواند رویای چنین مراقبه‌ی متحرکی را در مورد زیبایی‌های دنیوی داشته باشد.

روث مارامیس: تعداد زیادی فیلم اکشن وجود دارد، اما دیدن چنین فیلم روح‌انگیزی که باعث می‌شود در کوچک‌ترین و ساده‌ترین لحظه‌ها به شادی بپردازید، کمیاب است.

ال الکساندر: دلیلی وجود دارد که «کوجی یاکوشو» جایزه برتر بازیگری جشنواره فیلم کن ماه می را به خانه برد، و این جایزه به طرز شگفت‌انگیزی در «روزهای عالی»، یکی از بهترین مطالعات شخصیتی را که تاکنون شاهد آن بوده‌اید، برجسته کرده است.

دونالد کلارک [منتقد برتر]: کمتر احساساتی [شدن]، کمتر سخن گفتن. فیلمی برای زندگی کردن.

الکس گادفری [منتقد برتر]: ذن و هنر تمیز کردن توالت فرنگی؟ بهتر است باورش کنی این به همان اندازه ملایم است؛ فیلمی کوچک و فروتن -شاید- اما غنی‌کننده. این، یک پاک‌سازی روح است.

وندی آیْد [منتقد برتر]: شاید فیلم، به شیوه مؤدبانه و بی‌ادعای خود نه فقط از یک نگاه جدید، بلکه از یک روش جدید زندگی نیز دفاع می‌کند.

چهار. هیرایاما، عاشقِ کتاب‌های قدیمی‌ست و جایی در فیلم، به سراغ کتابی می‌رود که ترجمه ژاپنی یکی از آثار «پاتریشا های‌اسمیت» است [متأسفانه من الفبای ژاپنی نمی‌دانم؛ در زیرنویس انگلیسی هم اطلاعات تکمیلی از نام کتاب نبود] و ما این نویسنده را با «آقای ریپلی بااستعداد» می‌شناسیم که برای رفاه بیشتر، شخصیتِ خود را عوض کرده بود. «روزهای عالی» در واقع، یک «آقای ریپلی بااستعداد» معکوس است. هیرایاما در این فیلم، برای «زندگی بهتر»، شخصیت‌اش را عوض کرده و البته این نوع زندگی، به معنای رفاه بیشتر نیست.

پنج. «روزهای عالی» جایزه اسکار را نصیب ژاپنی‌ها نکرد و به فیلمی نماینده بریتانیا باخت درباره جنگ جهانی دوم، که در آن دو کشور سرمایه‌گذار «روزهای عالی» بازنده‌ی اصلی آن بودند یعنی آلمان و ژاپن! گاهی، معنای شکست هنر در برابر سیاست، چقدر ساده است!

تماشای آنلاین فیلم روزهای عالی در نماوا

نوشته «روزهای عالی»؛ آخرین حرکت استاد اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط