«برگ‌های افتاده»؛ عشق در هشتاد دقیقه

امتیاز دهید post

مجله نما، محمد تقی‌زاده

نوزدهمین فیلم آکی کوریسماکی را می‌توان بهترین فیلم کارنامه سینمایی او نیز نامید، فیلمی ساده که علاوه بر بیان یک قصه درگیرکننده عاشقانه می‌تواند فیلمی اجتماعی و انتقادی نیز باشد و مخاطب عام و خاص سینما را با خود همراه سازد.

«برگ‌های افتاده» در فستیوال کن امسال درخشش چشم‌گیری در میان داوران و منتقدان داشت؛ در جدول منتقدان بالاترین نمره را،۳.۲ از ۴ و بالاتر از فیلم دارنده نخل طلا بدست آورد و در رقابت‌‌های کن نیز نامزد بهترین فیلم جشنواره شد، اما در نهایت نخل طلا به فیلم «آناتومی یک سقوط» رسید.

فیلم «برگ‌های افتاده» فیلمی در ظاهر ساده است و تنها دو کاراکتر اصلی دارد و تماشاگر در طول ۸۰ دقیقه ، به شناخت از این دو کاراکتر می‌رسد و به ارتباط آنها پی می‌برد. شخصیت‌های بی‌نام فیلم کم‌کم معرفی می‌شوند، اطلاعات فردی و شغلی آنها اعم از محل کار و محل زندگی به طور مختصر به مخاطب ارائه می‌شود و پس از آن است که رابطه عاشقانه این دو نفر در بستری پرفراز و نشیب، ساده و سرد روایت می‌شود.

سردی فیلم «برگ‌های افتاده» در مقابل گرمی ارتباط و تعهد و وفاداری دو شخصیت اصلی بهم از بخش‌های پارادوکسیکال فیلم است که سبب شده جذابیتی توامان برای دنبال‌کردن قصه و همراهی با کاراکترها به مخاطب القا شود. فضای جغرافیایی فیلم در سرما می‌گذرد و کاراکترها هم با کمترین اکت‌ها و صحبت‌‌ها پیام‌ها و نیازهای خود را منتقل می‌کنند. هنوز در دنیای کلاسیک کوریسماکی نامه و کاغذ کارکرد دراماتیک دارد و وسیله ارتباطی عاشق و معشوق است و نجابت و وفاداری در رابطه میان شخصیت‌‌ها جاری و ساری است.

کوریسماکی به خوبی در «برگ‌های افتاده» از علاقه خود به سینما و موسیقی پرده‌برداری می‌کند. در طول فیلم به بهانه‌های مختلف از پوستر‌های فیلم‌های مورد علاقه‌اش از برسون، گدار، ملویل و اوزو در پس زمینه رونمایی می‌کند و موسیقی‌های فنلاندی، اسپانیایی، ایتالیایی، کلاسیک و ژاپنی نیز در مقاطع مختلف اجرا می‌شود تا میزان اهمیت و علاقه فیلمساز فنلاندی به این دو هنر تا حدزیادی مشخص شود.

دو کاراکتر فیلم، هر دو انسان‌هایی تنها، غمگین و حتی افسرده ‌‌حالی هستند که به شدت کار می‌کنند و حجم مشغله‌های روزانه آنها برای دریافت حداقل حقوق قابل توجه و تامل است، گویی تنها سرگرمی آنها کار کردن است و این در حالی است که با بدترین برخورد از سوی کارفرمایان خود روبرو می‌شوند. تصویر جامعه امروز فنلاند که قابل تسری به دیگر کشورهای جهان نیز هست در فیلم به خوبی به نمایش درآمده است به طوری‌که دو شخصیت اصلی چند بار از کار بیکار اما بلافاصله به سراغ کار دیگر می‌روند و تعمد فیلمساز برای نمایش دادن این حجم از کار و فعالیت کارگری طعنه ساده اما موثری در راستای نقد اجتماعی جامعه معاصر است.

نوع قاب‌بندی و فضای بسته‌ای که عموما در فیلم به نمایش درمی‌آید نوعی خفگی و افسردگی آنها را تشدید و تداعی می‌کند، خفگی که ناشی از شرایط سخت زندگی است و افسردگی که شاید بیش از هر چیز از تنهایی ناشی شده است. از این رو دو مضمون فردی تنهایی و اجتماعی معیشت و تنگدستی مردم از جمله موضوعاتی است که در لایه‌های زیرین فیلم به مخاطب انتقال می‌‌یابد.

«برگ‌های افتاده» از حیث سیاسی نیز دارای مضامین مهم و آشکاری است که از سوی فیلمساز و شکلی ظریف و مکرر القا می‌شود. زن و مرد بارها از طریق رادیو اخبار مربوط به جنگ اوکراین و روسیه را می‌شوند و با وجود معمولی بودن کار و هویت شخصی آنها، نوعی درگیری جنگ در زندگی تمامی مردم جهان را تداعی می‌کند. نقش درامایتک رادیوی کوچک در اتاق زن فیلم نیز از جمله تمهیدات طراحی‌ شده مهم و جذاب کوریسماکی است که با یک تیر دو نشان زده و علاوه بر پرکردن بخشی از اوقات فراغت زن و شخصیت‌پردازی او، موضع ضدجنگ فیلمساز را نیز نشان می‌دهد.

در پایان باید جای این فیلم را در میان بسیاری از لیست‌‌های سینمایی خالی دانست، فیلمی که به غایت از آثار بسیار برجسته‌‌شده‌ چون «قاتلین ماه کامل» و «زندگی‌های گذشته» کیفیت بالاتری دارد اما شاید به دلیل نداشتن تبلیغات کافی و همچنین سادگی و فقدان بازیگران برجسته، نتوانسته هنوز در میان مردم و مخاطبان اصلی سینما معرفی و شناسانده شود.

تماشای «برگ‌های افتاده» در نماوا

نوشته «برگ‌های افتاده»؛ عشق در هشتاد دقیقه اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط