نگاهی به سریال «کیهان: یک اودیسه فضایی» / جزییات شگفت‌آور این عالم

امتیاز دهید post

مجله نماوا، حمیدرضا گرشاسبی

هر گاه که قصد می‌کنیم به عالم و جهان پدید آمده از سوی خالق نگاه کنیم و در آن دقیق شویم، از پیچیدگی، دقت، ظرافت و نبوغ موجود در کیهان و هماهنگی عناصر تشکیل دهنده‌ی آن به حیرت و شگفتگی می‌افتیم. دیدن سریال «کیهان: یک اودیسه فضایی» به گونه‌ای است که بر همه‌ی آن شگفت‌زدگی‌های قبلی‌مان اضافه می‌کند و حیرت‌مان از این همه نظم، دو چندان می‌شود؛ نظمی که خود چسبنده عناصر کیهان به یکدیگر است تا زندگی در کیهان همواره، پیش رونده باشد. «کیهان: یک اودیسه فضایی» سریالی مستند است که با خلق تصاویری به غایت زیبا و کارشده، مفاهیم این جهانی را به روشی ساده بیان می‌کند و تماشاگر را مبهوت چیزی می‌کند که در عمق خود پیچیده است.

این روزها سریال‌های مستند از آن چنان جذابیت‌هایی برخوردار شده‌اند که گاه حتی از سریال‌های داستانی جلوتر افتاده‌اند و مخاطبانی انبوه پیدا کرده‌اند. و البته جذابیت‌های این سریال‌های مستند به گونه‌ای است که تماشاگر در پایان هر قسمت، نه فقط لذتی از فعلِ تماشا برده است بلکه به آگاهی‌هایی عظیم نیز دست یافته است. سریال مستند «کیهان: یک اودیسه فضایی» را باید یکی از همین سریال‌های جذاب مستند دانست که همچون یک کلاس درس برای جویندگان دانش فضایی عمل می‌کند و به آنها دانشنامه‌ای قطور هدیه می‌دهد. اما این حرف نه بدان معناست که سریال صرفا به درد مخاطب خاص می‌خورد چرا که درس‌های مجری سریال آنقدر ساده است که به فهم همه می‌رسد و برای آنها شگفتیِ جهان را عرضه می‌کند. نیل دگرس تایسون که خود اخترفیزیکدان است، راهبر این کشتی فضایی به کیهان است؛ کسی که شاگردی کارل ساگان را کرده است و همه می‌دانیم که ساگان دانشمندی مشهور در ترویج اخترزیست شناسی بوده است؛ کسی که با پشتیبانی از نظریه شک‌گرایی علمی به اکتشافاتی گسترده در فضا رسید.و همین که یک دانشمند در مرکز این مستند می‌ایستد بار علمی آن را افزایش می‌دهد. دگرس تایسون با آن صدای مخملین خود یکی دیگر از عناصر جذاب در ساخت و روایت این سریال است. همان‌طور که از نام سریال پیداست، شاکله اصلی در روایت، سفر است (اودیسه را، هم، سفر طولانی معنی می‌کنند و هم سرگردانی و حیرانی و آوارگی معنی می‌شود).سفر باید تا به آگاهی فراوان رسید. دگرس تایسون در آغاز هر قسمت بر سفینه خود سوار شده و راهی کیهان می‌شود. آنچه ما می‌بینیم مناظر و چیزهایی‌اند که از روبروی شیشه جلویی سفینه او می‌گذرند و با یک پرداختِ تصویریِ فوق‌العاده کار شده جزییاتی کامل از عالم را تماشایی می‌کنند.

بی‌شک دانشنامه‌ای که بخواهد کیهان را با شرحی مطلوب و مناسب به ما عرضه کند، باید از فصل‌‌هایی برخوردار باشد که به لحاظ تماتیک از یکدیگر جدا می‌شوند و سرفصل‌هایی با موضوعات متفاوت می‌سازند. آیا برای فهم آنچه فیزیک اختر می‌نامیم نیازمند مطالعات دینی نیستیم؟ پاسخ منفی است. همان‌گونه که برای بررسی جهان مادی نمی‌توان از تاریخ جدا شد. بنابراین هرگونه نگاه علمی به پدیداری کیهان و پایداری آن باید مبتنی بر دانش‌های گوناگون باشد. سریال «کیهان: یک اودیسه فضایی» که به مثابه یک دانشنامه عمل می‌کند به درستی به تلاقی این رشته‌های متفاوتِ دانشی نظر می‌کند و ما در این دانشنامه شاهد سرفصل‌هایی متفاوت می‌شویم که دانشِ فیزیکی،تاریخِ بشر، جغرافیای کیهانی، دین‌پژوهی و زیست شناسی را با هم ترکیب می‌کند تا ما به درکی درست از فعالیت جهان و زیست انسان در جهان نائل شویم. بنابراین سریال «کیهان: یک اودیسه فضایی» به یک ایستگاه مرکزی تبدیل می‌شود که خطوط متفاوت در این ایستگاه به تلاقی با یکدیگر می‌رسند. اما آنچه در میان بر جذابیت‌های سریال می‌افزاید تصویرپردازی آن است. به لطف بهربرداری تمام عیار از گرافیک کامپییوتری (سی جی) سریال به چنان تصاویری بدیع رسیده که دیدن‌شان حظ و لذت را برای تماشاگر به ارمغان می‌آورد.و البته مراد فقط لذت نیست. این گرافیک کامپیوتری کمک می‌کند که به تصویری از حقیقت کیهان برسیم که با چشمِ انسانی دیده نمی‌شوند. و یا این که در قسمت‌های تاریخی، از انیمیشن استفاده شده تا صرفا به راویت راوی بسنده نشود.

لوکرتیوس که گمان می‌رود صد سال قبل از میلاد مسیح زیست می‌کرده در کتابی که از خود بجا گذاشته و «در طبیعت اشیا» نام دارد، راه رستگاری را پرهیز از جهل و خرافه می‌داند و این طور فکر می‌کند که اگر بتوان به سرچشمه علمی پدیده‌های طبیعت و عالم پی برد،آن وقت است که می‌توان ذهن مردم را از خرافات دور کرد و راه رستگاری را برای آنها هموار کرد. او در کتابش از ما می‌خواهد تصور کنیم که بر لبه جهان ایستاده‌ایم و بعد تیری را به طرف بیرون آن پرتاب کنیم. اگر تیر به طور دائم به سفرش ادامه دهد، بنابراین کاملا واضح است که پرواز تیر تا فراسوی آنچه ما فکر می‌کردیم مرز جهان است، ادامه پیدا می‌کند. اما اگر این تیر از حرکت باز بماند و برای مثال با یک دیوار برخورد کند، بنابراین آن دیوار که در فراسوی گمان شما فرض می‌شده در کرانه جهان قرار گرفته، باید لبه یا مرز جهان باشد. بیاییم دوباره فرض کنیم که اکنون ما روی آن دیوار ایستاده و از آن مکان، تیری دیگر را به بیرون پرتاب می‌کنیم.این بار نیز همان دو امکان بروز می‌کند: یا این است که تیر برای همیشه در درون فضا به راه خود ادامه می‌دهد یا این اتفاق می‌افتد که به مرزی یا دیواری یا لبه‌ای برخود می‌کند و می‌ایستد و باز شما می‌توانید بر آن دیوار بروید و تیرتان را رها کنید. این نشان می‌دهد که جهان بی‌مرز است و عالم انتها ندارد و در واقع ما داریم در عالم نامتناهی زندگی می‌کنیم. خدایی که جوردانو برونو کشیش و کیهان شناس ایتالیایی – که شانزده قرن بعد از میلاد مسیح زندگی می‌کرد – می‌پرستید نیز این‌گونه خدایی بود؛ خدایی لایتناهی. او ایمان داشت که خداوند، انسان و کیهان را نیز همین گونه آفریده است؛ یعنی بی‌انتها. جوردانو برونو بر این اندیشه که زمین مرکز عالم نیست، پا سفت کرد و به سبب همین شکی که به ذهن بقیه مردم انداخت، سوزانده شد. سریال «کیهان: یک اودیسه فضایی» نشان می‌دهد که ما پیشرفت‌های علمی را تا چه اندازه مرهون شجاعتی بوده‌ایم که امثال جوردانو برونو داشته اند. البته جوردانو فقط شجاعت نداشته بلکه تعقل او ایجاد شک می‌کرده است؛پیش نیازی که برای پیشرفت لازم است.این همان شک گرایی علمی است که آغاز نوشته به آن اشاره کردم.در واقع می‌توان گفت در روزگار معاصر،دانشمندانی چون کارل ساگان فرزندان خلف جوردانو برونوها در عصر پیش از رنسانس بوده‌اند.

تماشای «کیهان: یک اودیسه فضایی» در نماوا

نوشته نگاهی به سریال «کیهان: یک اودیسه فضایی» / جزییات شگفت‌آور این عالم اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط