«پیمان»؛ هالیوود همیشه رویا می‌فروشد

امتیاز دهید post

مجله نماوا، ایلیا محمدی نیا

سینمای جنگ در هالیوود در دو بخش تفکیک می‌شود. یک زمانی آمریکا همانند جنگ جهانی دوم درگیر جنگ می‌شود و یا در کشوری دیگر همچون ویتنام و یا عراق و افغانستان حضور نظامی دارد در نتیجه هالیوود با تولید آثار حماسی تلاش دارد هم توجیهی عقل‌پسند برای مردمش و مردم سایر ملل برای لشکر کشی ارتش آمریکا بتراشد وهم از طرفی روحیه نیروهای جوان جامعه را با تولید فیلم‌های جنگی نشانه رود که آنها را مجاب به حضوری داوطلبانه در جنگ سازد که نتیجه‌اش تولید آثاری همچون «تاپ گان» به کارگردانی تونی اسکات می‌شود.

زمانی دیگر وقتی جنگ تمام می‌شود کارگردانان معترض به جنگ، مجالی می‌یابند که آثار مورد نظرشان را در نقد جنگ و عوارض ناشی از آن به تصویر بکشند. فیلم‌هایی همچون «پیمان» (The Covenant) به کارگردانی گای ریچی کارگردان مشهور بریتانیایی در زمره همین آثار است. هرچند نمی‌توان فیلم را در نقد حضور نظامی آمریکا در افغانستان دانست چرا که کارگردان در کپشن ابتدایی و انتهایی و نام فیلم اشاره دارد که با عدم اجرای تعهدات آمریکا نسبت به مترجم‌هایی که با نیروهای آمریکایی همکاری کرده‌اند و حال با خروج نیروهای آمریکایی بعد بیست سال در افغانستان خود و خانواده آنها با استقرار نیروهای طالبان در معرض خطر هستند زاویه دارد.

در واقع سیاست کلی فیلم گای ریچی به رغم انتقاد مشخص فیلم نسبت به دولت آمریکا همان سیاست کلی توجیه و تطهیر لشکرکشی آمریکا به افغانستان است. (اگرنگوییم که تطهیر می‌کند، اما می‌توان گفت که در سراسر فیلم لااقل واکنشی هم به حمله یا حضور نظامی آمریکا در افغانستان ندارد) به همین جهت هم هست که کارگردان در عنوان فیلم می‌نویسد «پیمان گای ریچی». به عبارتی گویی فیلم درباره چیزی است که در عالم واقع اتفاق نمی‌افتد اما کارگردان فیلم دوست دارد کاش امکان انجامش بود (گروهبان جان کینلی جیک جیلنهال که توسط مترجمش احمد در حالی که بیهوش شده است نجات پیدا می‌کند، پس از بهبودی تلاش‌های زیادی برای قانع کردن کارکنان خدمات شهروندی و مهاجرت جهت صدور پاسپورت برای احمد و خانواده‌اش می‌کند که البته راه به جایی نمی‌برد در نتیجه رمبووار با هزینه شخصی و با کمک یک شرکت پیمان‌کاری نظامی در افغانستان تلاش می‌کند او را یافته و از افغانستان خارج کند).

«پیمان گای ریچی» فیلمی درباره یک رویداد مرسوم نیست به عبارتی درباره یک امر محتمل نیست بلکه فیلمی درباره عدم پایبندی آمریکا نسبت به عدم تعهداتش نسبت به بیش از ۵۰ هزار مترجمی است که ارتش متعهد شده بود از آنها و خانواده آنها با دادن پاسپورت ویژه آمریکایی محافظت کند. مترجمانی که بخش عمده‌ای از آنان با استقرار دولت طالبان خود و خانواده آنها در خفا روزگار می‌گذرانند، اما تاکنون هیچ تلاشی را برای انجام تعهدات پیمانکارشان یعنی ارتش آمریکا مشاهده نکرده‌اند.

«پیمان گای ریچی» تصویری رویایی از میثاقی است که در میانه یک جنگ ویرانگر می‌تواند بیرون بیاید. اینکه جان که به هیچ چیز و هیچ کس خارج از همرزمان و فرهنگ خود اعتماد ندارد احمد را یگانه همراه خود می‌یابد تا آن حد که برای رهایی او، از آرامش و امنیت خود می‌گذرد، اما این پیمان رویایی تنها در فیلم گای ریچی و در سینمای هالیوود امکان بروز می‌یابد. این را آدم‌هایی چون احمد خوب درک می‌کنند وقتی در هواپیما به پاسپورت آمریکایی نگاه می‌کند و با خود می‌اندیشد آیا این مبارزه ارزش چنین پیمانی را داشت؟

در تیتراژ پایانی گای ریچی تصاویر محو بسیاری از مترجمان را که هنوز امکان خارج شدن از افغانستان را به دست نیاورده‌اند و با خانواده در خفا روزگار می‌گذرانند در مقابل تعداد اندک مترجم‌هایی که خارج شده‌اند و تصاویرشان به جهت امنیت واضح است می‌گذارد تا به مخاطب یادآور شود که در هالیوود همیشه می‌توان اتفاقات خوب را با رویاپردازی‌های جذاب به مردم فروخت و البته همیشه مشتری دست به نقدی برای این دروغ‌های جذاب وجود دارد.

تماشای «پیمان» در نماوا

نوشته «پیمان»؛ هالیوود همیشه رویا می‌فروشد اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط