«ببر سفید»؛ فیلمی هندی که بالیوودی نیست

امتیاز دهید post

مجله نماوا، ایلیا محمدی‌نیا

برای کسانی که به هر جهت تمایلی به دیدن فیلم‌های هندی ندارند، فیلم «ببر سفید» (The White Tiger) یک پیشنهاد جذاب محسوب می‌شود، فیلمی که در آن نه از رفاقت‌های دیوانه‌وار خبری هست و نه از رنگ‌های شاد و چشم‌نواز و نه از رقص و آوازهای سرخوشانه و نه حتی خبری از داستانی عاشقانه است. هر چه هست سیاهی و نکبت و تباهی است. گول حضور پریانکا چوپرا بازیگر و خواننده معروف بالیودی را هم در تبلیغات و تیتراژ فیلم را هم نخورید نه می رقصد و نه می خواند و نه حتی همچون بسیاری از درام‌های عاشقانه بالیوودی در مناسباتش با کسی که قرار است با او ازدواج کند خبری از روابط عاشقانه مرسوم فیلم هندی دیده می شود. با این همه همچنان که پیشتر آوردم پیشنهاد دیدن فیلم «ببر سفید» یک اتفاق جذاب برای دنبال کننده‌های سینمای جدی و غیررسمی محسوب می‌شود که بهتر است دیدنش را از دست ندهید خاصه آنکه بدانید فیلم یک اثر اقتباسی و براساس یک داستان تحسین‌شده برنده جایزه ادبی بوکر با نام «ببر سفید» نوشته آراویند آدیگا در نیویورک ساخته شده و مهم‌تر از آن نویسنده فیلمنامه و کارگردان آن یک فیلمساز آمریکایی ایرانی تبار به اسم رامین بحرانی است.

فیلم درباره بالرام حلوایی(Adarsh Gourav) یک روستایی ساده دل است که می‌خواهد در خدمت ارباب خود باشد. با چشم و گوشی بسته خود را خادم تمام وقت ارباب می‌داند تا بلکه هم با اطرافیان خود متمایز باشد و این غایت آرزوی اوست به همین جهت هم هست که وقتی پسر بزرگ ارباب استورک یعنی موکش حقوق ماهانه او را تعیین می‌کند شگفت‌زده شده می‌گوید من این همه پول نمی‌خواهم. او طبق فرهنگ غالب در هند همین گونه رشد کرده است. او یاد نگرفته است که می‌تواند دنیای خود را آنگونه که مطلوب اوست تغییر دهد. بالرام این گونه تربیت شده که فقط یک نوکر بی‌جیره و مواجب باشد که تنها کار او خدمت به ارباب و خانواده است. درست مانند پدرش که هم توسط مادربزرگ بالرام استعمار می‌شد و هم توسط ارباب استورک، بی‌آنکه خود از قبل فعالیت‌های خود اندوخته و سرمایه‌ای داشته باشد. جایی از فیلم بالرام می‌گوید: «بزرگترین چیزی که در تاریخ ۱۰ هزار ساله هند ظاهر شده قفس خروس است. خروس‌ها می‌توانند خون را ببینند و بوی خون را احساس کنند. آنها می‌دانند که نفر بعدی هستند اما باز هم سرپیچی نمی‌کنند.سعی نمی‌کنند از قفس فرار کنند نوکرها تربیت شده‌اند یک جور رفتار کنند» که اشاره به تربیت همگانی درهند است.

بالرام و آدم‌هایی همچون او و پدرش همانند همان خروس‌های در قفس هستند که می‌دانند نفر بعدی که محکوم به مرگ می‌شود احتمالا هم اوست، اما هیچ تلاشی برای رهایی از این زندان ساخته شده نمی‌کنند. گویی تقدیر آنها همین زندگی است. بالرام نیز همانند پدرش فکر می‌کند. او در خدمت آشوک و پینکی نامزد او قرار می‌گیرد بی هیچ خواسته یا تمنای دیگری همین که بعد اثبات وفاداری لباسی متمایز از دیگران به تن می‌کند که او را شبیه مهاراجه می‌سازد گویی به کعبه آرزوهایش رسیده است. تا اینکه در تصادف مرگباری که او شاهد ماجراست بی‌آنکه خودش راننده ماشین باشد از طرف خانواده ارباب به پلیس به عنوان راننده معرفی می‌شود. او درمی‌یابد در نهایت ارباب و خانواده او ارزشی برای او به عنوان یک انسان قائل نیستند. از همین نقطه است که نخستین جرقه‌های تغییر در بالرام زده می‌شود. اما وقتی پینکی نامزد آشوک بی‌اطلاع او در مسیر فرودگاه جهت بازگشت به آمریکا به بالرام می‌گوید «تو چند سال است دنبال کلید می‌گردی در حالیکه در همیشه باز هست» گویی استارت تغییر در بالرام می‌خورد.

بالرام پسر فقیر روستایی فیلم «ببر سفید» (The White Tiger) همچنان که از زبان زن جامعه شناس هندی معتقد است: «هر پسر فقیری در هر روستای فراموش شده ای یک روز می‌تواند نخست وزیر هند شود» تبدیل به کارآفرین موفقی می‌شود اما تماشاگر درمی‌یابد هر چند کاراکتر اصلی در نهایت به آنچه که آرزویش را داشت می‌رسد، اما او از دل تاریکی با قدم‌هایی آلوده به خون و جنایت و دزدی گام به جهان تازه می‌گذارد. او در می‌یابد در یک جامعه که مردمش به هند روشن و هند تاریک تقسیم شده‌اند یک کار‌آفرین همچون او باید هم شیاد باشد هم درستکار، هم حیله‌گر باشد و هم صادق.

به نظرتان داستان آشنا نیست؟

تماشای «ببر سفید» در نماوا

نوشته «ببر سفید»؛ فیلمی هندی که بالیوودی نیست اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

مطالب مرتبط